- 14 -
امام ناصر محمد اليماني
07 - رمضان - 1435 هـ
04 - 07 - 2014 مـ
11:04 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركـــة الأصليّة للبيـان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=150008

ــــــــــــــــــــ


دلایلِ علمیِ بیشتر برای تمام انصار و جویندگان حق و تمام علمای مسلمین و پیروانشان و تمامی انسان‌ها

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر خاتم الأنبياء والمرسلين و خاندان پاک و مطهرش و تمام انبیای پیش از او و خاندان پاکشان و تمام مؤمنان در تمام زمان و مکان تا یوم الدین و اما بعد...
ای عزیزان من! انصار پیشگام و برگزیده، ای کسانی که محبوب خداوند هستید و محب او [قوم يحبهم الله و يحبونه]، این بیان در درجه اول به شما اختصاص دارد. آیا شما بيان این فرمايش حق خداوند تعالی را درک کرده‌اید که می‌فرماید:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٥٢﴾‏} صدق الله العظيم [الحجّ]؟
به خداوند قسم! هیچ یک از علمای مسلمین جز امام مهدی، تاکنون آن را به درستی و به حق بیان نکرده است. پس بیایید تا علت آنکه چنین حادثه‌ای، قبل از تمكين و فتح آشکار، در قلب انبیا، رسولان و انصار پیشگام رخ می‌دهد،
به شما بیاموزم.

حقیقت را گفته و جز حق به خداوند نسبت نمی‌دهم؛ دلیل آن، تنها این است که انبیا و انصارشان، بعد از اینکه نسبت به حق فرستاده شده از جانب خداوند، در قلبشان به یقین رسیدند، تصور کردند که دیگر امکان ندارد روزی برسد که حتی ذره‌ای نسبت به حقی که توسط خدا به‌ سوی آن هدایت شده‌اند، شک کنند؛ پس خداوند اراده نمود تا درباره علم هدایت ربانی، به انبیا و رسولان و انصار پیشگام آنها درسی بیاموزد تا بدانند خداوند بین انسان و قلب او حائل می‌شود و نباید از خود مطمئن باشند. آنها این را درک نکرده بودند که ممکن است روزی در حق آمده از جانب خداوند شک کنند و اینکه هدایت تنها به دست خداست و خداوند اراده نمود تا درس بزرگی در زمینه علم هدایت به آنها بدهد تا به یقین بدانند خداوند بین انسان و قلب او حائل می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ‎﴿٢٤﴾‎‎} صدق الله العظيم [الأنفال].
به سبب
کامل شدن يقين و سپس اعتماد کردن به خود که درباره حق گرفتار شک نمی‌شوند، در قلبشان نسبت به گوشه‌ای از حق آمده از جانب خداوند شک حادث شد؛ علت هم این بود که پیش خودشان تصور می‌کردند که دیگر نسبت به هیچ چیزی از دانسته‌های حق كه از جانب پروردگارشان است شک نمی‌کنند. پس خداوند آنها را ادب می‌كند و در باب عقیده و علم هدایت به آنها درسی می‌آموزد تا بدانند هدایت تنها از جانب خداوند بوده و او بین آنها و قلبشان حائل می‌شود
و هر گونه که بخواهد در آن تصرف می‌کند [یا آن را به هر حالی که خود بخواهد، درمی‌آورد]. پس بعد از اطمینانی که در خودشان حس کردند که دیگر درباره اعتقادشان به حق، شک به دلشان راه نمی یابد، دچار تردید شدند. پس خداوند پیرامون علم هدایت درسی به آنها داد وآنها را نسبت به پاره‌ای از حق پروردگارشان دچار تردید نمود؛ سپس آیات خود را برایشان استوار ساخت تا بدانند خداوند است که بین انسان و قلب او حائل می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ‎﴿٢٤﴾‎‎}
صدق الله العظيم.

این حکمت بالغه‌ای است که خداوند می‌خواهد تمام انبیا و رسولان، بدون استثنا از آن آگاه باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٥٢﴾‏} صدق الله العظيم [الحجّ]
خداوند سبحان حکمت دیگری نیز دارد و آن زمانی است که انبیا با درخواست مردم خود مواجه می‌شوند که از آنها معجزه می‌خواهند تا نشانه‌ای باشد که آنها واقعاً از جانب خداوند آمده‌اند و به همین خاطر نیز خداوند با معجزات به آنها کمک کرده است. انبیا در ابتدای امر تصور می‌کردند که اگر با معجزات یاری شوند، مردمشان واقعاً هدایت خواهند شد. در ابتدای دعوت، انبیا متوجه امر نشده بودند و به همین دلیل نیز مانند مردمانشان می‌خواستند این درخواست توسط خداوند پذیرفته شود. پس انبیا به درگاه خداوند دعا کرده و از او می‌خواستند با معجزات یاریشان نماید تا مردم آنها را باور کنند. اما نه انبیا و نه مردمشان این نکته را نمی‌دانستند حتی اگر معجزه بیاید، باز هم مردم باور نکرده و کفرشان نسبت به حقِّ نازل شده از جانب پروردگارشان فزونی گرفته و خواهند گفت انبیا ساحرانی کارکشته و دانا هستند. در کتاب خداوند، قومی را پیدا نکردم که از انبیا درخواست معجزه کرده باشند و به آن ایمان آورده باشند؛ بلکه نسبت به حق نازل شده از خداوند کافرتر شده و انبیا را ساحرانی دروغگو خواندند، چرا که خداوند بین آنها و قلبشان حائل بوده و آن را از پذیرش هدایت منصرف ساخته‌است و معجزه به‌ کارشان نیامده و باعث هدایتشان نشده‌است، چون همان اول حاضر نشده‌اند بدون دیدن معجزه، از عقلشان یاری گرفته و ایمان بیاورند و خداوند تعالی می‌‌فرماید:
{وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ ۖ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ ‎﴿١٠٩﴾‏ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ‎﴿١١٠﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].

محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - مانند انبیای پیش از خود، اعتقاد داشت که اگر خداوند با معجزه‌ای که مردم آن را با چشم خود ببینند، او را یاری دهد، ایمان خواهند آورد. برای همین خداوند به نبیِّ خود اندرز می‌دهد تا از جاهلانی نباشد که از علم هدایت بی‌خبرند و بداند این خداوند است که بین انسان و قلب او حائل است. اما محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - از پروردگارش می‌خواست با معجزه‌ای تصدیق‌کننده به او یاری برساند تا همه به حقی که خداوند برایشان فرستاده است ایمان بیاورند، چرا که قومش سخت‌ترین قسم‌ها را به خداوند می‌خوردند که اگر خداوند با معجزات او را یاری نماید، او را باور خواهند کرد. مردم می‌گفتند: «او نبی و فرستاده پروردگار عالمیان نیست و خداوند، آن چنان که به رسولان قبلی یاری رسانده، به او کمک نخواهد کرد» و خداوند تعالی می‌فرماید:
{بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿٥﴾‏} صدق الله العظیم[الأنبياء].
نبی از سخنان آنها غمگین شد و از پروردگارش درخواست نمود با معجزه‌ای از جانب خود، او را یاری کند تا مردم بدانند او به حق، نبیّ خداوند و رسول پروردگار عالمیان است. برای همین خداوند به نبیِّ خود اندرز می‌دهد از جاهلان نباشد، چون خداوند سبحان می‌داند آنها به هیچ آیه و نشانه‌ای ایمان نمی‌آورند؛ خداوند بین انسان و قلب او حائل است و هدایت شدن به دست خود انسان نیست بلکه هدایت به دست پروردگاری است که بین انسان و قلبش حائل می‌شود. لذا خداوند به نبیِّ خود اندرز می‌دهد از جاهلان نباشد و تصور نکند با‌ آمدنِ نشانه‌ی معجزه هدایت خواهند شد و جان خود را به‌ خاطر حسرت خوردن بر آنها به خطر نیندازد؛ چرا که آنها همچنان بر کفر و عناد خود اصرار دارند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ‎﴿٣٣﴾‏ وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَىٰ مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّىٰ أَتَاهُمْ نَصْرُنَا ۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ ‎﴿٣٤﴾‏ وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
بیان حق این اندرز خداوند به خاتم الأنبیاء و المرسلین که «از جاهلان نباشد» چیست؟ این اندرز از آن جهت است که ایشان مانند مردمش تصور می‌نمود اگر خداوند با معجزه‌ای که تصدیق کننده نبوت او باشد به وی یاری رساند، حتماً مردمش حقِّ نازل شده از پروردگار را خواهند پذیرفت. به همین خاطر، آنکه بین انسان و قلب او حائل است به نبی خود می‌فرماید:
{وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم.
این دلیل آشکاری است که نشان می‌دهد
محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - از این نکته آگاهی نداشتند و مانند قوم خود تصور می‌کردند اگر خداوند با معجزه او را یاری دهد، مردمش به حقِّ نازل شده از جانب خداوند ایمان می‌آورند. اما اگر نشانه و معجزات الهی می‌آمدند و مردم نسبت به آنها کافر می‌شدند، چیزی جز هلاکت‌ شدن برایشان در پی نداشت. چون محققاً نبی بعد از آمدن معجزه، در قلب خود از دست مردمانش غضبناک شده و خالصانه از ته قلب علیه‌شان دست دعا بلند می‌کرد و خداوند، آن مردم را هلاک می‌ساخت و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:

{بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿٥﴾‏ مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ‎﴿٦﴾‏} صدق الله العظيم [الأنبياء].
ببینید خداوند تعالی چه می‌فرماید:
{مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ‎﴿٦﴾‏} صدق الله العظيم [الأنبياء].

به همین خاطر است که خداوند از فرستادن
معجزات [نشانه‌ها] خودداری می‌کند، چرا که انبیا و قوم آنها درابتدای امر این نکته را درک نمی‌کردند و انبیا نیز مانند مردمشان تصور می‌کردند اگر خداوند با معجزات یاریشان نماید، مردم آنها را باور می‌کنند؛ چگونه ممکن است وقتی این معجزه در برابر چشمانشان رخ دهد ایمان نیاورند! آری، تصور انبیا چنین بود. اقوام انبیا برای اینکه باور کنند رسولان از جانب پروردگار عالمیان فرستاده شده‌اند، مصرانه درخواست معجزه می‌کردند و انبیا به طمع تصدیق رسالتشان، از خواسته مردمشان پیروی و از خداوند درخواست می‌نمودند تا نشانه‌های تصدیق را برایشان نازل فرماید و زمانی که خداوند با آن نشانه‌ها به آنها یاری می‌رساند، مردمانشان معجزات [نشانه‌ها] را تکذیب کرده و می‌گفتند: «شما دیوانه نیستید، بلکه ساحری توانا هستید!» متعاقب آن، انبیایی که معجزه برایشان فرستاده شده‌بود، علیه قومشان دعا کرده و خداوند نیز دعایشان را مستجاب و مردمی که نشانه‌های خداوندگار را تکذیب کرده بودند، هلاک می‌کرد و کسانی که حقِّ نازل شده از جانب خداوند را تکذیب کرده بودند، از کرده خود پشمان می‌شدند.

از آنجا که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - آخرین نبی و رسول خداوند بود، پروردگار برای ایشان معجزه‌ای که تصدیق کننده او باشد نفرستاد تا مبادا در قلب خود نسبت به مردم خشمگین شده و علیه آنها به‌ سوی خداوند دست بالا ببرد و در نتیجه خداوند نیز مردم را هلاک نماید. به همین دلیل خداوند از فرستادن معجزه برای تصدیق - رسالت ایشان - خودداری نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ ۚ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا ۚ وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا﴿۵۹﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
ممکن است یکی از عل
مای سرشناس امت بخواهد بگوید: «ناصر محمد! از خدا پروا کن، چگونه می‌گویی محمد رسول الله و تمام انبیا، در ابتدای دعوتشان نسبت به این نکته جاهل بودند؟» مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در پاسخ تمام کسانی که این سؤال را مطرح کنند، می‌گوید: به من گوش کن، من در مقام محبت و نزدیکی به جدم محمد رسول الله به تو ارجحیت دارم و فتوایی که برایتان دادم، به درستی از جانب پروردگار آمده‌است که او نیز مانند باقی انبیا در ابتدای دعوتش از این نکته غافل بوده است و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا
} صدق الله العظيم [طه:۱۱۴]
اما شما به عبادت انبیا که انسان‌هایی مانند شما هستند رو آورده‌اید.

خطاب من به علمای مسلم
ین و امت آنهاست، به راستی که من امام مهدی، یاری‌رساننده به محمد و یاری‌رساننده به تمام انبیا هستم و بر خلاف خواسته شما، من به حق از خداوند سخن می‌گویم؛ می‌خواهد خوشتان بیاید و یا خوشتان نیاید، راضی باشید یا نباشید. شایسته نیست امام مهدی منتظر که از جانب خداوند برانگیخته شده‌است، از خواسته‌های شما پیروی نماید و به خداوند بزرگ سوگند یاد می‌کنم که عقاید باطل شما را در هم کوبیده و آنها را مانند خاکستری که در روز توفانی به باد می‌رود، پراکنده خواهم کرد. رضایت و یا دوست داشتن شما نزد من، کوچکترین ارزشی ندارد. رضایت و محبت شما از من دور باد اگر بهای آن این باشد که برای رضایتتان بگذارم گمراه بمانید و باورم کنید بلکه عمراً باور نکنید. به اذن خداوند در برابرتان صبر پیشه می‌کنیم، باشد که خداوند هدایتتان کند و رضایت شما برای من اهمیتی ندارد؛ بلکه من رضوان پروردگارم را عبادت کرده و برای او سر به سجده می‌گذارم؛ هرکسی می‌خواهد راضی باشد و هر کسی می‌خواهد خشمگین شود.
احمد جعفر! اگر تو از شیاطین بشر نباشی، به خداوند بزرگ و غفور و رحیم قسم، دلیل شک تو به امام ناصر محمد یمانی این است که در قلبت به یقین کامل رسیده بودی که ناصر محمد یمانی بی شک‌ و تردید مهدی منتظر است و پیش خود تصور می‌کردی ممکن نیست روزی به این که ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر حق است، شک کنی و خداوند اراده نمود تا در زمینه علم هدایت این درس را به تو بیاموزد که او بین انسان و قلبش حائل است. پس از کسانی مباش که خداوند در آیه ۵۳ درباره شان می فرماید:
{لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
پیش از این برایتان فتوا داده بودیم که حتی تمام انبیا نیز به شک دچار شده‌اند و سپس خداوند آیات خود را برایشان استوار گردانیده است. عزیز من نصیحت من به شما این است که غرور تو را به گناه نکشاند و از کسانی نباشی که خداوند درباره‌شان می‌فرماید:
{لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
عیب نیست که دچار شک شده‌ای، این شک برای انبیای مکرّم خدا نیز پیش آمده است؛ اما عیب این است که بعد از استوار شدن آیات کتاب خداوند، باز هم به ظلم کردن در حق خود ادامه دهی. شکرگزار باش که خداوند تو را از پیروان امام مهدی منتظر ناصر محمد قرار داده‌است. شکرگزار باش خداوند مقدر فرموده تا از دعوت مهدی منتظر در «عصر گفتگوی قبل از ظهور» باخبر شوی و شکرگزار باش که خداوند در «عصر گفتگوی قبل از ظهور» در همان ابتدای کار تو را از «انصار پیشگام برگزیده» قرار داده‌است. به‌ خاطر فتنه شکی که بدان دچار شده‌ای، به گذشته خود بازنگرد. خداوند به‌ خاطر این که گمان کردی به مهدی منتظر ناصر محمد یمانی شک نخواهی کرد، به تو درسی عقیدتی داده‌است. خداوند اراده نموده تا بدانی خدا بین تو و قلبت حائل می‌شود و سپس آیات خود را برایت استوار می‌سازد مگر از کسانی باشی که درباره‌شان فرموده است:
{لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
اما در مورد قرض تو به خداوند، به تو بشارت می‌دهم به اذن خداوند، روز شنبه آن را برایت ارسال خواهیم کرد، حال یا از حساب من به حساب شما منتقل می‌شود و یا آن را از راه وسترن یونیون می‌فرستیم. اگر از راه وسترن یونیون فرستاده شد، اداره سایت از طریق پست الکترونی شماره حواله را برایت می‌فرستد و خودت این تاریخ را در نظر گرفتی که درخور هیچ مسلمانی نیست! به خداوند که انصار مهدی منتظر در مصر، از کاری که احمد جعفر کرده و درخواست پس گرفتن قرض خود به خدا را کرده، خجل هستند! ما تنها به تو اجازه می‌دهیم که به این خواسته برسی، این فقط به احمد جعفر اختصاص دارد. نام و شُهرَت [بد] تو هیچ تاثیری بر انصار در مصر نخواهد گذاشت، اگر می‌خواستم اسم چهارگانه تو را که برای بازگرداندن پول فرستاده‌ای می‌نوشتم، اما نامی را که برای خود برگزیده و با آن در برابر انصار و سایر پژوهشگران ظاهر می‌شوی «احمد جعفر» کافی است.
هم چنین به مدیریت پایگاه امر می‌کنیم ممنوعیت ورود احمد جعفر را لغو کنند و نباید تا زمانی که گفت‌وگو بین او و مهدی منتظر در جریان است، از ورود او به پایگاه ممانعت شود، مگر به دستور مهدی منتظر، پس به این امر پایبند باشید.
و به همین ترتیب، اداره حق ندارد بدون مشورت با امام مهدی ناصر محمد، صفت انصار را از زیر اسم کسی بردارد و شما حق دخالت در این امر را ندارید.
هم چنین بیانات هیچ یک از انصار را حذف نکنید، مگر با مشورت امام مهدی ناصر محمد. به‌ جز موارد بالا، شما اداره کنندگان گرامی پایگاه، در باقی امور صلاحیت دارید به روشی که می‌خواهید عمل کنید
.
صلوات بر شما، من قدر سعی شبانه‌روزی و طاقت‌فرسای شما را می‌دانم و اگاهم چگونه تلاش می‌کنید از پایگاه امام مهدی مراقبت کرده و از آن حفاظت نمایید. اما اگر اشتباهی مرتکب شوید، شایسته امام مهدی نیست که به‌ ناحق با شما مدارا نماید. از این امر ناراحت نشوید و تسلیم باشید و خداوند دوستدار شما باشد.
خطاب به علمای امت و پیروانشان می‌گویم: به راستی که ناصر محمد، مردی عاقل است و مجنون
و نادان نیست که نداند چه می‌گوید، پس به چیزی که می‌خواهم به شما بگویم گوش دهید:
قسم به کسی که آسمان‌های هفتگانه و نجوم را فراخ ساخت و زمین‌های هفتگانه و قمرهای آنها را از زمین مادریتان جدا نمود و آن را رام شما کرد و از آن آب و چراگاه‌ها را خارج و کوه‌ها را در آن استوار ساخت؛ من ناصر محمد، امام مهدی منتظر حق هستم و لعنت خداوند بر کسی باد که به پروردگار افترا بزند؛ نور و تاریکی در یک‌جا قابل جمع نیست. اگر کسی بگوید: «ناصر محمد! وقتی به خداوند عظیم سوگند می‌خوری مهدی منتظری، برما واجب است که بی‌هیچ شک‌ و‌ تردیدی تو را باور کنیم». امام مهدی ناصر محمد در پاسخ می‌گوید: اما من به خداوند شهادت می‌دهم که پروردگار برهان صدق انبیا و ائمه کتاب را در قسم خوردن آنها به خداوند عظیم نگذاشته‌است تا به واسطه آن، مردم آنها را باور کنند؛ بلکه دلیل حق، اقامه حجت قاطع از محکمات کتاب خداوند و داوری بین شما بر اساس آن است تا در اختلافاتتان حکم داده و تشتت و پراکندگی شما را به وحدت تبدیل نمایم و شما را از فرقه‌ فرقه شدن بازدارم که در دین خداوند تقسیم مسلمانان به گروه‌های مختلف دینی و درگیری و نزاع
آنها با یکدیگر حرام است و همین هم باعث ناتوانی و از بین رفتن شوکتتان شده است.
ای مسلمانان! شما را بر خود و علمایتان شاهد می‌گیرم، سال ۲۰۱۴ ده سال می‌شود که از علمای مسلمین دعوت می‌کنم، حکمیت کتاب خداوند قرآن عظیم را بپذیرند تا در موارد اختلاف، بر اساس آن بینشان حکم کنیم و اگر نتوانم در موارد اختلاف بر اساس آیات محکم کتاب خداوند حکم کنم، پس ناصر محمد، امام مهدی منتظر نیست و اگر حاضر به پذیرش حکم کتاب خداوند نشوید، من تا زنده‌ام حاضر نیستم شما را جز به قرآن عظیم، به چیز دیگری دعوت نمایم. شاهد باشید و حکم با خداوند است که بهترین جداکننده حق و باطل است.
شاید یکی از کسانی که اهل تفکر نیست بخواهد سؤال کند: «در سیره آمده است که مهدی منتظر در کنار بیت المعمور و در مسجد الحرام ظهور می‌کند نه پشت صفحه کامپیوتر»! درجواب افرادی از این دست که از عقل خود استفاده نمی‌کنند، می‌گوییم: به راستی که مهدی منتظر بعد از آن که مورد تصدیق قرار گرفت، برای بیعت در بیت عتیق حاضر خواهد شد و قبل از آن، زمان «گفتگو در دوران پیش از ظهور» خواهد بود. بعد از آنکه مهدی منتظر را تأیید کردید، در بیت عتیق حاضر خواهد شد. یا مگر شما هم مانند شیعیان اثنی عشری ادعا می‌کنید خداوند، مهدی منتظر را درحالی‌که جبریل در سمت راست و میکائیل در سمت چپ اوست، بر خواهد انگیخت و این دو شهادت می‌دهند او امام مهدی است!! هیهات که چقدر قلب هایتان شبیه کسانی است که می‌گفتند:
{فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ ﴿۵۳﴾}
[الزخرف].

باز می‌گفتند:
{وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَىٰ رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿٢١﴾ يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَىٰ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

سلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
ـــــــــــــــــــ
[مقصود از «حجرا محجورا» در بیان زیر که در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۰ توسط امام نوشته شد، روشن شده‌است:
https://mahdialumma.org/showthread.php?p=363829

اقتباس المشاركة 150016 من موضوع الردّ الملجم بسلطان العلم على (الباحث عن البينة) الذي هو ذاته (الباحث عن الباطل)..

- 14 -
[ لمتابعة رابط المشاركـــة الأصليّة للبيـان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=150008

الإمام ناصر محمد اليماني
07 - رمضان - 1435 هـ
04 - 07 - 2014 مـ
11:04 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ــــــــــــــــــــ



مزيد من سلطان العلم إلى كافّة الأنصار والباحثين عن الحقّ وكافة علماء المسلمين وأمّتهم والناس أجمعين
..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطّيّبين الطاهرين وجميع الأنبياء من قبله وآلهم الطيبين وجميع المؤمنين في كل زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
ويا أحبتي في الله كافة الأنصار السابقين الأخيار قوماً يحبّهم الله ويحبّونه، فإنّ هذا البيان يخصّكم بالدرجة الأولى، فهل فقهتُم البيانَ الحقّ لقول الله تعالى:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ ولا نَبِيٍّ إِلا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ واللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الحجّ:52]؟ فوالله ما بَيَّنَها بالحقِّ أحدٌ من علماء التّفسير غير الإمام المهديّ، فتعالوا لنعلمكم عن السبب لهذا الحدث الذي حدث في قلوب كافّة الأنبياء والمُرسلين وأنصارهم السابقين من قبل التّمكين والفتح المبين.

حقيق لا نقول على الله إلا الحقّ، ألا وإنّ السبب هو أنّه من بعد اكتمال اليقين في قلوبهم بالحقِّ من ربّهم فيظنّون في أنفسهم أنّه من المستحيل أن يشكّوا مثقال ذرةٍ يوماً ما في الحقّ الذي هداهم الله إليه، فمن ثمّ أراد الله أن يعلّم أنبياءه ورسله وأنصارهم السابقين درساً في علم الهدى الربّاني ليعلموا أنّ الله يحول بين المرء وقلبه لكي لا يثقون في أنفسهم شيئاً، فما يدريهم أنّهم لن يشكّوا في الحقّ من ربّهم يوماً ما، والهدى هدى الله؟ وأراد الله أن يعلّمهم درساً عظيماً في علم الهدى ليعلموا علم اليقين أنّ الله يحول بين المرء وقلبه. تصديقاً لقول الله تعالى:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ(24)} صدق الله العظيم [الأنفال].

وبسبب اكتمال اليقين ثمّ الثقة في النّفس بعدم الشكّ في الحقّ فمن بعد ذلك يحدث الشكّ في قلوبهم في شيء من الحقّ من ربّهم، والسبب هو من عند أنفسهم لكونهم اعتقدوا أنه لا ولن يشكُّوا في أيّ شيءٍ مما علموا أنّه الحقّ من ربّهم، فمن ثمّ يؤدِّبهم ربّهم فيعلِّمهم درساً في العقيدة في علم الهدى ليعلموا أنّ الهدى هدى الله وأنّه يحول بينهم وبين قلوبهم فيصرفها كيف يشاء، حتى إذا حدث الشكّ من بعد الثقة التي شعروا بها في أنفسهم أنّه لن يساورهم الشكّ يوماً ما فيما اعتقدوا من الحقّ فمن ثمّ يُلقِّنهم الله درساً في علم الهدى فيشكّون في شيءٍ من الحقّ من ربّهم، فمن ثمّ يُحْكِم الله لهم آياته ليعلموا أنَّ الله يحول بين المرء وقلبه. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ(24)} صدق الله العظيم. فتلك حكمةٌ إلهيةٌ بالغةٌ يريد الله أنْ يعلمها لكافة الأنبياء والمرسلين دونما استثناء. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ ولا نَبِيٍّ إِلا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ واللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم.

وكذلك توجد حكمةٌ أخرى لله سبحانه لكون الأنبياء حين يطلب أقوامُهم منهم الآياتِ المعجزات كي يعلموا أنَّهم حقاً مرسلون من ربّهم ولذلك أيّدهم بالمعجزات وكان الأنبياء يظنّون بادئ الأمر أنَّ أقوامهم فعلاً سوف يهتدون لو يؤيّدهم بالمعجزات، ولم يفقه هذه النقطة الأنبياء بادئ أمر دعوتهم ولذلك كانوا يتّبعون رغبة أقوامهم في تلبية هذا الطلب، فمن ثم يدعو الأنبياء ربّهم أن يؤيّدهم بالمعجزات من عنده حتى يصدقهم أقوامُهم، ولكن وما يدري الأنبياء وأقوامهم أنّه إذا جاءت فلا يؤمن أقوامُهم وقد تزيدهم كفراً بالحقِّ من ربّهم فيقولون ساحرٌ عليمٌ، ولم أجد في كتاب الله أنّ القوم الذين طلبوا المعجزات من أنبيائهم قد آمنوا؛ بل زادتهم كفراً بالحقِّ من ربّهم وقالوا ساحرٌ كذّابٌ لكون الله الذي يحول بين المرء وقلبه صرف قلوبهم عن الهدى فلم تنفع المعجزة بشيءٍ في هداهم لكونهم لم يؤمنوا به أوّل أمره بتحكيم العقل من غير معجزةٍ. وقال الله تعالى:
{وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ ۖ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ (109) وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (110)} صدق الله العظيم [الأنعام].

وكان محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- يعتقد كما اعتقد الأنبياء من قبله بأنّ الله لو يؤيّده بآيةٍ معجزةٍ يرونَها بأمِّ أعينهم فإنّهم سوف يؤمنون، ولذلك وعظ الله نبيَّه أنْ لا يكون من الجاهلين في علم الهدى فلِيعلم أنّ الله يحول بين المرء وقلبه، ولكنّ محمداً رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- كان يريد من ربّه أن يؤيّده بمعجزةٍ للتصديق حتى يصدّقوه فيؤمنوا جميعاً بالحقِّ من ربّهم وقد كان قومه يقسمون بالله جهد أيمانهم أنْ لو يؤيّده الله بآيةٍ فإنّهم سوف يصدِّقونه، وقالوا وبما أنّه ليس نبياً مرسلاً من ربّ العالمين فلن يؤيِّده الله بآيةٍ للتصديق كما أرسل الأولين من الرسل. وقال الله تعالى:
{بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ (5)} [الأنبياء].

فحزن النّبيّ من قولهم وأراد من ربّه أن يؤيّده بمعجزةٍ من عنده حتى يعلموا أنّه نبيٌّ حقاً ورسولٌ من ربّ العالمين، ولذلك وعظ الله نبيَّه أنْ لا يكون من الجاهلين لكونه سبحانه يعلم أنّهم لن يؤمنوا بالآية كون الله يحول بين المرء وقلبه وليس الهدى هداهم؛ بل الهدى هدى الله الذي يحول بين المرء وقلبه، ولذلك وعظ الله نبيّه أنْ لا يكُون من الجاهلين بأنّهم سيهتدون بالآيات المعجزات وأن لا يُذهب نفسه عليهم حسراتٍ وهم لا يزالون مصرين على كفرهم وعنادهم. وقال الله تعالى:
{قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (33) وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَىٰ مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّىٰ أَتَاهُمْ نَصْرُنَا ۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ (34) وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ (35)} صدق الله العظيم [الأنعام].

فما هو البيان الحقّ لموعظة الله لخاتم الأنبياء والمرسلين بأن لا يكُون من الجاهلين؟ ذلك لكونه يظنّ كما يظنّ قومُه أنْ لو يؤيِّده الله بآيةٍ معجزةٍ تصديقاً من عنده بنبوَّته فإنّهم حتماً سوف يصدّق قومُه بالحقِّ من ربّهم، ولذلك قال الذي يحول بين المرء وقلبه؛ قال لنبيِّه:
{وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ (35)} صدق الله العظيم.

وذلك برهانٌ مبينٌ أنّ محمداً رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- كان يجهل هذه النقطة، وكان يظنّ كما يظنّ قومه أنّ الله لو يؤيّده بآيةٍ معجزةٍ فإنّهم سوف يصدّقون بالحقِّ من ربّهم، ولكنّ الآيات المعجزات إذا جاءت وكفروا بها فلن يعقبها إلا هلاكهم لكون النّبي حتماً سوف يزيد الغضب في قلبه من قومه من بعد المعجزة فيدعو عليهم من خالص قلبه فيهلكهم الله، ولذلك قال الله تعالى:
{بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ (5) مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ (6)} صدق الله العظيم [الأنبياء].

فانظروا لقول الله تعالى:
{مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ (6)} صدق الله العظيم، ولهذا امتنع الله من إرسال الآيات لكون الأنبياء وأقوامهم لم يفقهوا هذه النقطة بادئ الأمر، فظنّ الأنبياء كمثل ظنّ أقوامهم أنّ الله لو يؤيّدهم بمعجزةٍ فإنّ أقوامهم سوف يصدقونهم، فكيف لا يصدقونهم وقد حدثت المعجزة أمام أعينهم! هكذا كان ظنّهم. وكان أقوامُ الأنبياء يصرّون على طلب الآيات المعجزات حتى يصدقوا أنّهم رسلٌ من ربّ العالمين، وكان الأنبياء يلبّون رغبة أقوامهم طمعاً في التّصديق فيطلبون من ربّهم آياتِ التّصديق فيؤيِّدهم بها، ثمّ يكذب بها أقوامُهم ويقولون: "ليس بمجنونٍ بل ساحرٌ عليمٌ"! فمن ثمّ يدعوا الأنبياء من أصحاب المعجزات على أقوامهم فيجيبهم ربّهم فيهلك المكذبين بآيات ربّهم فيصبحوا نادمين؛ أي المكذبين بالحقِّ من ربّهم.

وبما أنّ محمداً رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- هو خاتم الأنبياء والمرسلين فلم يؤيّده الله بمعجزات التصديق بين أيديهم، وذلك حتى لا يمسّ قلبه الغضب من قومه فيدعو عليهم فيهلكهم الله، ولذلك امتنع الله من إرسال الآيات المعجزات. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ ۚ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا ۚ وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا (59)} صدق الله العظيم [الإسراء].

وربّما يودّ فطاحلة علماء الأمّة أن يقولوا: "يا ناصر محمد، اتقِ الله فكيف تصف محمداً رسول الله وكافة الأنبياء بالجهل في هذه النقطة عند بدْءِ دعوتهم؟". فمن ثمّ يردّ المهديّ المنتظَر ناصر محمد على كافة السائلين ونقول: اسمع يا هذا، أنا أولى منك بجدِّي محمد رسول الله بالحبِّ والقرب، وإنّما نعلّمكم الفتوى من الله بأنّه كان يجهل هذه النقطة في بداية دعوته كمثل غيره من الأنبياء، ولذلك قال الله تعالى:
{وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا} صدق الله العظيم [طه:114]. ولكنكم أصبحتم تعبدون الأنبياء وهم بشر مثلكم!

ويا معشر علماء المسلمين وأمّتهم، إنّني الإمام المهدي ناصرُ محمد وناصرُ كافة الأنبياء أنطق بالحقِّ من الله رغم أنوفكم شئتم أم أبيتم رضيتم أم سخطتم، وما ينبغي للإمام المهديّ المنتظَر الحقّ من ربِّكم أن يبعثه الله متّبعاً لأهوائكم، وأقسم بالله العظيم لأنسفنّ عقائدكم الباطلة نسفاً فأذرها كرمادٍ اشتدت به الريح في يومٍ عاصفٍ، فلا أبالي برضوانكم شيئاً ولا حبَّكم فسحقاً سحقاً لرضوانكم ومحبتكم لي إذا كان الثمن أن أجاملكم على ضلالكم حتى ترضوا عني فتصدقوني؛ (بل عمرُكم لا صدّقتم)! وسوف نصبر عليكم بإذن الله حتى يهديكم الله ولا يهمُّني رضوانكم شيئاً؛ بل أعبد رضوان ربّي وله أسجدُ رضيَ من رضي وسخطَ من سخط.

ويا أحمد جعفر، إن لم تكن من شياطين البشر فأقسم بالله العظيم الغفور الرحيم أنّ سبب شكك في الإمام ناصر محمد اليماني هو أنّه اكتمل اليقين في قلبك بأنّ ناصر محمد اليماني هو المهديّ المنتظَر لا شكّ ولا ريب، وظننت في نفسك أنك لا ولن تشكّ يوماً ما بأنّ ناصر محمد اليماني ليس المهديّ المنتظَر الحقّ، فأراد الله أن يعلِّمك درساً في العقيدة لتعلم أنّ الله يحول بين المرء وقلبه، فلا تكُن من الذين قال الله عنهم في الآية (53):
{لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (54)} صدق الله العظيم [الحجّ].

وسبقت فتوانا إليكم بالحقِّ أنَّ الشكّ حدث حتى لكافة الأنبياء فمن ثمّ يُحكم الله آياته لهم. ونصيحة أن لا تأخذك العزّة بالإثم حبيبي في الله، فلا تكن من الذين قال الله عنهم:
{لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (54)} صدق الله العظيم.

فليس عيبٌ عليك إن حدث لك الشكّ فقد حدث للأنبياء المكرمين، ولكن العيب استمرارك في ظلم نفسك من بعد تحكيم الآيات لك من محكم كتاب الله، فكن من الشاكرين أنْ جعلك الله في أمّة الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد، وكنْ من الشاكرين أنْ قدَّر لك العثور على دعوة المهديّ المنتظَر في عصر الحوار من قبل الظهور، وكنْ من الشاكرين إذ جعلك من الأنصار السابقين الأخيار بادئ الأمر في عصر الحوار من قبل الظهور، فلا تنقلب على عقبيك بسبب فتنة الشكّ، وإنما ليعلمك الله درساً في العقيدة لكونك ظننت أنّك لن تشكّ يوماً ما في شأن المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني، فأراد الله أنْ تعلم بأنّه يحول بينك وبين قلبك وقد حكَّم الله لك آياته إلا أن تكون من الذين قال الله تعالى عنهم: {لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (54)} صدق الله العظيم.

وأمّا بالنسبة لما أقرضت به ربّك فأبشر به بإذن الله، فسوف نبعثه إليك يوم السبت بإذن الله سواء أرسلتُها من حسابي إلى حسابك أو أرسلتُها لك عن طريق ويسترن يونيون، فإذا كانت عن طريق ويسترن فسوف تبعث لك الإدارة برقم الحوالة عن طريق بريدك الإلكتروني فأنت الذي اخترت لنفسك هذا التاريخ الذي لا يليق بمسلمٍ! فوالله إنّ أنصار المهديّ المنتظَر بمصر ليَشعرون بالخزيّ مما فعل أحمد جعفر فما قطّ تمّ إرجاع قرضةَ من أقرض الله! وجعلنا تحقيق هذا الطلب لك وحدك؛ حصرياً يخصُّ أحمد جعفر، ولن تُؤثر سمعتك على أنصارنا في مصر شيئاً، ولو شئت لكتبت اسمك الرباعي كما في معلومات الإرسال، ولكن يكفي اسمك الذي أشهرت به نفسك والذي أظهرته للأنصار والباحثين ( أحمد جعفر).

وكذلك نأمر الإدارة برفع الحجب عن أحمد جعفر، وما ينبغي للإدارة أن يحجبوا من استمر بينه وبين المهديّ المنتظَر الحوار إلا بأمرٍ من المهديّ المنتظَر، فالتزموا بالأمر.
وكذلك لا ينبغي للإدارة أن يسحبوا صفة أحدِ الأنصار من تحت اسمه إلا بمشورة الإمام المهديّ ناصر محمد، فليس لكم من الأمر شيئاً.
وكذلك لا تحذفوا بيانات أحدِ الأنصار إلا بمشورة الإمام المهديّ ناصر محمدٍ، وما دون ذلك فلكم الصلاحية فيما شئتم يا معشر طاقم الإدارة المكرمين.
وأصلي عليكم وأسلم تسليماً، وأنا أقدّر جهودكم الجبارة في العمل المستمر ليلاً ونهاراً في حراسة موقع الإمام المهديّ والحفاظ عليه، ولكن إذا أخطأتم فلا ينبغي للإمام المهديّ أن يجاملكم بغير الحقّ، فلا تجدوا في أنفسكم حرجاً من هذا الأمر وسلِّموا تسليماً. وأحبكم في الله..

ويا معشر علماء المسلمين وأمّتهم، إنّ ناصر محمدٍ رجلٌ عاقلٌ وليس بمجنونٍ ولا جاهلٍ لا يعي ما يقول، فاسمعوا لِما سوف أقوله لكم: أقسم بمن فتق السماوات السبع ونجومها وفتق الأراضين السبع وأقمارها من الكوكب الأمّ أرضكم وذلّلها لكم وأخرج منها ماءها ومرعاها والجبال أرساها أنّني الإمام المهديّ المنتظَر الحقّ ناصر محمد، ولعنة الله على من افترى على الله كذباً فلا يجتمع النّور والظلمات.
ومن قال: "ما دمت أقسمت بالله العظيم يا ناصر محمد أنك المهديّ المنتظَر فوجب علينا أن نصدقك بأنّك المهديّ المنتظَر لا شك ولا ريب". فمن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد وأقول: ولكني أشهد لله أنّ الله لم يجعل برهان الصدق للأنبياء ولا أئمة الكتاب في القسم بالله العظيم حتى يصدقهم الناس؛ بل جعل الله البرهان الحقّ هو إقامة الحجّة عليكم بسلطان العلم المحكم من كتاب الله والحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون حتى يجمع شملكم ويوحّد صفّكم ويُنهي تفرُّقكم إلى شيعٍ وأحزابٍ فذلك محرمٌ في دين الله؛ تقسيم المسلمين إلى شيعٍ وأحزابٍ متشاكسين في الدين، وكان ذلك سبب فشلكم وذهاب ريحكم.

ويا معشر المسلمين، كونوا شهداء على علمائكم وعلى أنفسكم بأنّ ناصر محمدٍ مضى عليه عشر سنوات إلى عام 2014م وهو يدعو علماء المسلمين إلى الاحتكام إلى كتاب الله القرآن العظيم لنحكم بينهم فيما كانوا فيه يختلفون، فإذا لم أستطِع الحكم بينهم فيما كانوا فيه يختلفون بالحكم الملجم بسلطان العلم من محكم القرآن العظيم؛ فإذا لم أفعل فلستُ الإمام المهديّ المنتظر ناصر محمد، وإذا لم تجيبوا دعوة الاحتكام إلى الله فلن أدعوكم للاحتكام إلى غير القرآن العظيم ما دمت حياً، فكونوا على ذلك من الشاهدين، والحكم لله وهو خير الفاصلين.

وربّما يودّ أحد الذين لا يعقلون أن يقول: "يا ناصر محمد، لقد ثَبَتَ في السِّيَر أنّ المهديّ المنتظَر يظهر في البيت المعمور بالذِّكر في المسجد الحرام وليس بشاشة الكمبيوتر". فمن ثم نردّ على الذين لا يتفكرون ونقول: إنما يظهر لكم المهديّ المنتظَر في البيت العتيق للمبايعة من بعد التصديق ويسبق ذلك الحوار في عصر الظهور ومن بعد التصديق يظهر لكم المهديّ المنتظَر عند البيت العتيق، أم تريدون أن تزعموا كما يزعم الشيعة الاثني عشر أنّ الله يبعث مع المهديّ المنتظَر جبريلَ عن يمينه وميكائيلَ عن شماله ليشهدوا أنّه الإمام المهديّ! وهيهات هيهات فما أشبه قلوبكم كمثل قلوب الذين قالوا:
{فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (53)} [الزخرف].

وكذلك قالوا:
{وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَىٰ رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿٢١﴾ يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَىٰ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
________________