- 8 -
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - ربیع الأوّل - 1431 هـ
08 - 03 - 2010 مـ
۱۷-اسفند-۱۳۸۸ه.ش.
ــــــــــــــــ

{وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيـــم .

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر جدّم، آخرین نبیّ و رسولا خداوند و خاندان طاهر و پاکش و تمام پیروانِ حقّ تا یوم الدین و سلام خداوند بر شما انصار پیشگام برگزیده و سلام خداوند بر «الموحد» و کلیه میهمانان میز گفت‌وگو و تمام حق‌جویان و کسانی که فقط به دنبال حق‌اند و جز حق چیزی نمی‌خواهند. سلام بر ما و بندگان صالح خداوند و سلا بر رسولان الهی و الحمدُ لله ربّ العالمين..

«الموحد»! آنچه که درپی می‌آید نقل قولی از شماست:
اقتباس المشاركة :
اما در مورد عبادت رضوان نفس خداوند، من با تو مخالفم. حق این است که خداوندِ بدون شریک را عبادت نماییم نه اینکه «رضوان خداوند در نفسش» را عبادت کنیم و من از هرگونه کفری برائت می‌جویم و این بهتان بر خداوند است و خداوند ما را برای تحقق رضوان در نفسش نیافریده است. بلکه ما خدایی که ما را آفرید عبادت می‌کنیم و با طاعت از او رضوانش را محقق می‌سازیم
انتهى الاقتباس
امام مهدی به حق در جوابت می‌گوید: «الموحد»! منظور از تحقق رضوان خداوند نسبت به تو، این است که اگر این محقق گردد، یعنی خداوند از تو راضی است، اما رضایت خداوند از شما به معنای تحقق رضوان خداوند در نفسش نسبت به تمام بندگانش نیست. چون رضوان خداوند در نفسش محقق نخواهد شد، مگر آنکه از تمام بندگانش امتی واحد بسازد که در راه راست [صراط مستقیم] باشند که انجام آن برای خداوند عزیز آسان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ ۚ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم [هود:۱۱۸-۱۱۹]

سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا خداوند آنها را آفریده تا با یکدیگر در اختلاف باشند؟ پاسخ به سؤال درباره «حکمتِ خلقتِ خداوند» را در محکمات کتاب و در این کلام خداوند تعالی می‌یابید:

{وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].

اگر این‌طور است پس مقصود پروردگار عالمیان از این کلام چیست که می‌فرماید:

{وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ ۚ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم [هود:۱۱۸-۱۱۹]

ابتدا بیان حق این کلام خداوند را می‌آوریم:
{وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}
بیانِ این اختلاف را در این کلام خداوند می‌یابیم که می‌فرماید:
{فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [الأعراف]

و این یعنی، هدفِ خلقتِ همگی آنها محقق نشده و همچنان در اختلاف‌اند و تنها بخشی
از آن تحقق یافته و آنها کسانی هستند که در زمانی که خداوند رسولان خود را برانگیخت تا مردم را به راه پروردگار عزیز و حمید هدایت کنند، توسط خداوند هدایت شده‌اند.
حال این فرموده خداوند تعالی را می‌آوریم:

{إِلاَّ مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ}
صدق الله العظيم [هود:۱۱۹]
و این، بنده‌ای است که خداوند به او رحم نموده تا هدفِ خلقت بندگان را محقق ساخته و اختلافاتشان پیرامون پروردگارشان مرتفع شده و به اذن خداوند، مردم را به امتی واحد که در راه راست [صراط مستقیم] بوده و خداوند را به‌دور از شرک عبادت می‌کنند، تبدیل کند که برای همین نیز [عبادت پروردگار] آفریده شده‌اند.

تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].
«الموحد»، خدا حفظت کند، شما از شأن مهدی منتظری که محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، بشارت او را به شما داده است، آ
گاه نیستید، ایشان عليه الصلاة والسلام فرموده است:
[أبشركم بالمهدي يبعث في أمّتي على اختلاف من النّاس، فيملأ الارض قسطاً وعدلاً، كما ملئت ظلماً وجوراً، يرضى عنه ساكن السماء وساكن الأرض، يقسم المال صفاحاً]
[ بشارت مهدی را به شما می‌دهم که خداوند او را در زمانی که مردم دچار اختلاف شده‌اند، درمیان امت من برخواهد انگیخت و او جهان را همان‌گونه که پر از ظلم و جور شده؛ از عدل و قسط لبریز خواهد کرد و ساکنان آسمان و زمین از او راضی بوده و مال را با بخشش بسیار تقسیم می‌کند]
صدق عليه الصلاة والسلام.

این فتوایِ محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، درباره مهدی منتظر است که شما قدر او را نمی‌دانید و از راز او آگاهی ندارید. او ملت‌ها را به ملت و امتی واحد و در راه راست [صراط مستقیم] تبدیل می‌کند و به این ترتیب، به اذن خداوند، هدف خلقت مردم محقق می‌گردد و ساکنانِ آسمان و زمین از او راضی خواهند بود؛ اما اکثرتا
ن [شأن او را] نمی‌دانيد.

برادر من «الموحد»،! برای تحقیق رضوان نفس خداوند شتاب کن، اما اگر گفتی: «به هیچ‌وجه؛ تنها چیزی که برایم اهمیت دارد این است که خدا از من راضی باشد و مرا وارد بهشت کرده و از آتش دور سازد و همین برایم کافی است»، در این صورت امام مهدی در پاسخت می‌گوید: پس به اذن خداوند، برای تو همین‌گونه باشد که خداوند خلف وعده نمی‌کند. ولی امام مهدی از برادر «الموحد» سؤالی دارد. سؤالم این است: آیا محبت و دوستی تو نسبت به خداوند شدید است؟ اگر جواب «الموحد» این باشد که: «البته که این‌طور است، من پروردگارم را بیش از تمام مخلوقاتش دوست دارم.» امام مهدی در جوابت می‌گوید: الموحد" فرض کنیم خداوند تو را به بهشت فرستاد، ولی پدر یا فرزندان و برادرانت را در آنجا نیافتی. سپس ازآتش جهنم خبردار شدی و دیدی که آنها در ساحت جهنم فریاد می‌کشند [که خداوند چنین چیزی را نیاورد]، تصور کن چقدر به حال پدر و فرزندان و برادرانت حسرت می‌خوری و می‌بینی نفست به شدت متحسر است. اگر «الموحد» جواب دهد که: «من به درگاه خداوند دعا خواهم کرد که آنها را مورد مغفرت خود قرار داده و به آنان رحم کرده و ایشان را به من ملحق سازد و از شدت حزن و حسرتم در مورد پدر و فرزند و برادرانم به درگاه خداوند شکایت می‌برم، شاید که بر من رحم کرده و آنها را از آتش بیرون بیاورد و وارد بهشت نماید». امام مهدی در پاسخت می‌گوید: اما تو چنین حقی نداری و در حدِّ تو نیست که چنین کنی؛ می‌دانی چرا؟ چون تو پروردگارت را که بیش از تو نسبت به پدر و فرزند و برادرانت رحیم است، نشناخته‌ای. کار درست و عمل حقّ این است که بگویی: «خدایا! من از دیدن و شنیدن فریاد پدر و فرزند و برادرانم در آتش، حسرت شدید و دردناکی در نفس خود احساس می‌کنم، اگر این، شدت حسرت نسبت به آنان است، پس حسرت تو چگونه است که ارحم الراحمینی و بیش از بنده خود بر بندگانت رحمت داری؟»
«الموحد»! برتوست که بدانی، حسرت خداوند نسبت به بندگانی که در حق خود ظلم کرده‌اند، بسیار بزرگ‌تر و عظیم‌تر از حسرت تو برای پدر و فرزند و برادرانت است، اگر که خداوند آنها را به خاطر ظلمشان هلاک گرداند و خدا آن روز را نیاورد.
تو حق داری که بگویی: «ناصر محمد یمانی! آیا برای این امر دلیلی داری یا تو هم از کسانی هستی که ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند؟». پس امام مهدی برهانی آشکار برایت می‌آورد؛ خودت در این آیات روشن و محکم تدبر کن. خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ ۖ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾ قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ ۚ أَئِن ذُكِّرْتُم ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ﴿١٩﴾ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿٢٠﴾ اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٢١﴾ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٢﴾ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ ﴿٢٣﴾ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٢٤﴾ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
بعد از تدبر و تفکر، مردی را می‌یابی که آشکارا در برابر مردمش، به رسولان پروردگار خود ایمان آورده است و می‌گوید:
{إِنِّي آمَنتُ بِربّكم فَاسْمَعُونِ﴿٢٥﴾}

و سپس مردم فوراً او را به قتل می‌رسانند:

{قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم

و اینجا مردی را می‌یابی که به آنچه که پروردگار به وی عنایت نموده مسروربوده و از اینکه مورد تکریم خداوند قرار گرفته، شادمان است و لذا می‌گوید:
{قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم

مَثَلِ او، مانند شهدایی است که از فضلی که خداوند به آنان عطا نموده و از اینکه وارد بهشت شده و از آتش مصون مانده‌اند؛ شادمانند و خداوند تعالی می‌فرماید :
{وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿١٦٩﴾ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿١٧٠﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

و سؤالی که مطرح می‌شود این است که: آیا خداوند در لحظه‌ی فرستادن مردی که به دست قومش کشته شده بود، به بهشت، مسرور بود و احساس فرح می‌کرد؟ تو سرور و شادمانی مرد را می‌بینی که می‌گوید:
{قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم.

سؤال را تکرار می‌کنم: آیا خداوند در آن لحظه در نفس خود شادمان و مسرور است؟ و جواب این است که: با کمال تأسف، نمی‌بینم که پروردگارم، هم‌زمان با سرور و شادمانی آن مرد، مسرور و شادمان باشد و خداوند تعالی می‌فرماید
{قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم.

{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم.

اینجاست که محبان خداوند، با خواندن این بیان حق، گریان شده و شیون‌کنان رو به پروردگارشان کرده و می‌گویند: «ای خداوند ارحم الراحمین! ما از عظمت تحسر تو نسبت به بندگانت آگاه شدیم، با اینکه تو ظلمی به آنان نکرده‌ای و خودشان در حق خود ظلم کرده‌اند؛ ولی دلیلِ تحسرت ،نسبت به بندگانت، صفتِ رحمتِ نفس توست و تو ارحم الراحمینی، سزاوار هیچ بنده‌ای نیست که بیش از تو نسبت به بندگانت رحیم باشد، چرا که این تویی که ارحم الراحمینی ولی بندگانت، قدر تو را چنان که شایسته است، ندانسته‌ و حقِّ معرفت و شناخت تو را به‌جا نیاورده‌اند». کسی که محبت و عشقش به خداوند، بیش از علاقه‌اش به بهشت و حورالعین باشد؛ در ادامه خواهد گفت: «ای خدای عالمیان! من تو را از تمام مخلوقاتت، هرچه که هست و می‌خواهد باشد، بیشتر دوست دارم. چگونه درحالی‌که پروردگار و حبیبِ من درنفس خود سعید نبوده و برای بندگانی که به خود ظلم کرده‌اند، متحسراست؛ من می‌توانم در بهشت سعادتمند بوده و از حور العین لذت ببرم؟»

ای دوست‌داران و احباب خداوند! ای کسانی که محبتشان به خداوند، بسیار شدیدتر از علاقه‌شان به بهشت و حور العین است، به نام خداوند بزرگ از شما سؤال می‌کنم: بعد از آنکه «عبد النعیم الأعظم» با بیانِ حقِ خود، از عظیم‌ترین اسرار کتاب پرده برداشت، چگونه می‌توانید به‌خاطر رسیدن به هدفی چون رسیدن به حورالعین و بهشتِ زندگی کنید؟ اینها، مُلکی مادی بیش نیستند!! اگر محبتتان به خداوند، بیش از علاقه‌تان به بهشت و حورالعین است، چگونه می‌توانید از بهشت و حورالعین برخوردار شده و لذت ببرید؛ درحالی‌که دریافته‌اید خداوند برای بندگانی که در حق خود ظلم کرده‌اند، متحسر است؟ چگونه می‌توانید با اینها شادمان و مسرور باشید، درحالی‌که حبیب‌تان سعید که نیست هیچ، بلکه نسبت به بندگانی که بر خلاف تصورشان، داشته‌هایشان در دنیا به باد رفته؛ خشمگین و متحسر است؟ ای دوست‌داران و احباب الله راه حل چیست؟ پس بیایید تا راه چاره را به شما بیاموزم، چاره را در فرموده خداوند تعالی می‌یابید که:

{وَلَوْ شَاءَ ربّك لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً} صدق الله العظيم [یونس:۹۹]
و این برای خداوند دشوار نیست. ممکن است یکی از احباب الله بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: «اما خداوند برای امت‌هایی که به علت تکذیب رسولان پروردگارشان، در حق خود ظلم کرده و به هلاکت رسیده‌اند؛ متحسر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم.
امام مهدی در پاسخ می‌گوید، خداوند تعالی می‌فرماید:
{عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ ۚ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا ﴿٨﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
برای همین، در دورانی که مهدی منتظر بر انگیخته می‌شود، خداوند تمام امت‌هایی که با تکذیب رسولان پروردگارشان برخود ظلم کرده و هلاک شده‌اند، برمی‌انگیزد تا از تمام انسان‌ها امتی واحد تشکیل شود که خداوند را بدون شرک عبادت کنند؛ نه اینکه مانند دوران برانگیخته شدن رسولان پروردگار [ازاولین رسول تا آخرینشان] در مورد خداوند دچار اختلاف و پراکندگی و دشمنی باشند. مردم همچنان درباره‌ی خداوند دچار پراکندگی و اختلاف هستند و گروهی هدایت یافته و گروهی گمراهی برایشان نوشته شده است؛ م
گر در زمان برانگیختگی مهدی منتظر. او مردم را به امتی واحد تبدیل خواهد کرد که در راه راست [صراط مستقیم] خواهند بود و ساکنان آسمان و زمین از وی رضایت خواهند داشت. این، مرتبه و شأن خلیفه خداوند مهدی منتظر است که شما از قدر او آگاه نیستید و از رازش اطلاعی ندارید. خداوند به واسطه‌ی او، امت‌هایی که در قید حیاتند و مردگانی را که در جریان رستاخیز اول، برانگیخته خواهند شد؛ هدایت خواهد کرد و آنها را از فتنه‌ی زندگان و مردگان مسیح کذاب حفظ خواهد نمود. مسیح کذاب قصد دارد از رستاخیز اول سوءِاستفاده کرده و خروج مکرده در برابر مردم ادعا کند مسیح عیسی‌بن‌مریم است و خود را پروردگار عالمیان بخواند. او قصد دارد به مردم بگوید، روز قیامت فرا رسیده و او پروردگار عالمیان و مالک بهشت و آتش است تا مسلمانان نتوانند او را تکذیب نمایند؛ چون شاهد خواهند بود که مردگان از قبرها خارج شده و در موعد رستاخیز اولشان به دنیا بازمی‌گردند. رازِ رستاخیز آنها، در رابطه با نابودی سد ذوالقرنین و خروج یأجوج و مأجوج و پادشاهشان، مسیح کذاب، شیطان رجیم، است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَحَرَامٌ عَلَىٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٩٥﴾ حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ ﴿٩٦﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].

و خداوند تعالی از زبان ذوالقرنین می‌فرماید:
{قَالَ هَـٰذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ ۖ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿٩٨﴾ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ ۖ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿٩٩﴾ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِّلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿١٠٠﴾ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿١٠١﴾} صدق الله العظيم [الكهف].

همانا که جهنم به شما نشان داده خواهد شد و سیاره عذاب، از کنار زمین عبور خواهد کرد و عبور آن در همان روزی است که سد ذوالقرنین منهدم می‌گردد و یأجوج و مأجوج خروج کرده و رستاخیز اول صورت می‌گیرد. این نشانه‌ها یکی بعد از دیگری می‌آیند. خروج پادشاهِ یأجوج و مأجوج، مسیح کذاب، نیز به‌دنبال همین حوادث است. این مرد خود را مسیح عیسی‌بن‌مریم خوانده و می‌گوید پروردگار عالمیان است و مسلمانی نیست که پیرو عقیده نصاری نگردد و اعتراف نکند که مسیح عیسی‌بن‌مریم، پروردگار عالمیان است. مسیح کذاب، جزعده بسیار کمی؛ همه شما را دچار فتنه خواهد کرد. اما مسیح کذاب، خود را مسیح کذاب معرفی نمی‌کند، بلکه با وجود اینکه مسیح عیسی‌بن‌مریم نیست، اما خود را مسیح عیسی‌بن‌مریم واقعی می‌خواند؛ درحالی‌که مسیح عیسی‌بن‌مریم حق ندارد سخن ناحق بگوید. این فردِ دروغگو، مسیح عیسی‌بن‌مریم نیست، بلکه شیطان رجیم است که ادایِ مسیح عیسی‌بن‌مریم را در می‌آورد و برای همین، نام مسیح کذاب بر او نهاده شده است. او شیطان رجیم است، ای مسلمانان، بدانید! اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود و مهدی منتظر را برای نجات مسلمانان و تمام مردم، از فتنه بزرگ مسیح کذاب بر نمی‌انگیخت، اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود که با برانگیختن مهدی منتظر، انسانی که علم بیان فراگیر و شامل قرآن عظیم را به او آموخته تا از آیات محکم قرآن عظیم برایتان دلیل و نشانه بیاورد، همگی شما جز عداه کمی، پیرو شیطان می‌شدید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ ۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].
ای علمای امت اسلام و پیروانشان! به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم، نمی‌توانم شما را از فتنه مسیح کذاب نجات دهم ،مگر اینکه کلام غیر قابل تحریف پروردگار عالمیان را که در قرآن عظیم آمده است، تصدیق و باور کنید و نسبت به آنچه که برخلاف آیات محکمِ کلامِ پروردگارِ عالم است، کافر گردید. برانگیخته شدن من از سوی پروردگار، همراه با آوردن کتابی جدید نیست؛ بلکه من شما را به‌سوی کتاب خداوند قرآن عظیم فرامی‌خوانم و در موارد اختلاف؛ حکم خدا را از آیات محکم قرآن عظیم استنباط کرده و به شما می‌آموزم. خداوند را به حق و یقین به شهادت می‌گیرم که هدایت نخواهید شد، مگر به ریسمان الهی قرآن عظیم چنگ زنید و نسبت به روایاتی از سنت نبوی که مخالف آیات محکم قرآن هستند؛ کافر گردید. علت هم این است که خداوند به شما فتوا می‌دهد احادیث سنت نبوی، در حقیقت، بیانِ حقِ آیاتِ قرآن هستند و همچنین به شما می‌آموزد که قرآن و بیان آن، هر دو از جانب خداوند امده‌اند؛ اما درمورد حفظِ بیان موجود در سنت نبوی و جلوگیری از دست‌کاری و تحریف آن، وعده‌ای به شما داده نشده است. خداوند به شما در موردِ به ظاهر مؤمنانی فتوا می‌دهد که تظاهر به ایمان داشتن می‌کنند و مکر و کفر خود را مخفی نگه می‌دارند. آنها می‌گویند: «فرمانبردار خداوند و رسول او هستیم» و در مجالسِ‌بیان سنت نبوی حاضر می شوند ولی مطالبی را نزد خود پنهان می‌کنند که رسول الله علیه الصلاة و السلام نفرموده‌اند. برای همین خداوند به شما امر می‌کند، احادیث بیان را در معرض قضاوت آیات محکم قرآن قرار دهید. خداوند درمورد قاعده کشف احادیث دروغ و جعلی و یا احادیثی که مطالبی زائد به آن اضافه شده است چنین فتوا می‌دهد که بعد از سنجش این احادیث با آیات محکم قرآن، متوجه اختلاف زیاد آنها با محکمات قرآن خواهید شد؛ حتی گاهی کاملاً برعکس آیات قرآن هستند و علت هم این است که این‌گونه احادیثِ مکارانه‌ی شیطانی از زبان اولیای شیطان، یعنی شیاطین بشر، نقل شده‌اند. آنان در ظاهر خود را مؤمن نشان می‌دهند ولی در باطن کافرند و مکر خود را برای دور کردن مردم از پیروی از قرآن پنهان می‌سازند. آنان احادیثی را نقل می‌کنند که بر خلاف آیات محکم قرآن است، آیاتی که برای عالم و جاهل روشن بوده و از آیات اساسی و بنیادی کتاب هستند. برای همین نیز، اگر این احادیث را با قرآن بسنجید، متوجه اختلاف فاحش آنها با آیات محکم قرآن خواهید شد، بلکه کاملاً برعکس قرآن هستند؛ چرا که حق و باطل یک‌دیگر را نقض کرده و قابل جمع نیستند.لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].

بیایید تا این قاعده را برای یکی از احادیثِ حق که نکاتی دروغ به آن اضافه شده است، به‌کار گیریم. خواهیم دید که کلماتِ حقِّ آن با کتاب خداوند مغایرت ندارد، اما نکاتِ باطلِ اضافه شده به حدیث؛ حتماً با آیات روشن و محکم قرآن اختلاف خواهد داشت. بیایید تا مشهورترین حدیث نبوی را با این قاعده بسنجیم، کلماتی که به اصل این حدیث اضافه شده‌اند را با رنگ قرمزِ[روشن] نشان می‌دهیم:
[ سلوا الله ليالوسيلة فإنها درجة في الجنة لا تنبغى إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد، فمن سأل الله لي الوسيلة حلت عليه شفاعتي يوم القيامة]
[ از خداوند وسیله را برای من طلب کنید؛ وسیله درجه‌ای از بهشت است که تنها به یک بنده تعلق خواهد گرفت و امیدوارم آن بنده من باشم. هرکس از خداوند طلب نماید تا مقام وسیله به من عنایت گردد؛ شفاعتم در روز قیامت بر وی حلال خواهد بود].
بیایید تا این حدیث را در معرض قضاوت آیات محکم کتاب قرار دهیم؛ خواهیم دید خداوند به رسول خود امر نکرده است که به مؤمنان دستور دهد تا «وسیله» را به انبیا واگذار کنند و صالحان، از آن بگذرند؛ چون «وسیله»، رقابت بندگان است بر سر پروردگار و معبود. خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

در ابتدای روایت دو حرفی را که [به دروغ] به حدیث اضافه شده، می‌یابیم یعنی «لی» اما محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، نمی‌تواند و سزاوارِ وی نیست که امری غیر از فرمان خداوند را صادر نماید. محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، فرموده است:
[ سلوا الله الوسيلة فإنها درجة في الجنّة لا تنبغى إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد ]
[ از خداوند وسیله را
طلب کنید؛ وسیله درجه‌ای از بهشت است که تنها به یک بنده تعلق خواهد گرفت و امیدوارم آن بنده من باشم].
پایان حدیث حق، اضافات آن را به حق درهم کوبیده و دور می‌اندازیم.

محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم راست گفت که:
[ سلوا الله الوسيلة فإنها درجة في الجنة لا تنبغى إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد ]
صدق عليه الصلاة والسلام.
[ از خداوند وسیله را
طلب کنید؛ وسیله درجه‌ای از بهشت است که تنها به یک بنده تعلق خواهد گرفت و امیدوارم آن بنده من باشم]

و این بیان حق این فرموده خداوند تعالی است:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

حال به سراغ مطلب دروغ دیگری می‌رویم که به آخرِ حدیث اضافه شده است:

[فمن سأل الله لي الوسيلة حلت عليه شفاعتي يوم القيامة]

[هرکس از خداوند طلب نماید تا مقام وسیله به من عنایت گردد؛ شفاعتم در روز قیامت بر وی حلال خواهد بود].

از آنجا که این مطلبی دروغ است که به حدیث اضافه شده، نه تنها حتماً با آیات محکم قرآن عظیم، اختلاف بسیار فاحشی خواهد داشت؛ بلکه کاملا مغایر خواهد بود. خداوند به رسول خود فرمان داده است که به مردم هشدار داده و به آنها بگوید که خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

پس چگونه ممکن است رسول الله بگوید :
[فمن سأل الله لي الوسيلة حلت عليه شفاعتي يوم القيامة
]
[ هرکس از خداوند طلب نماید تا مقام وسیله به من عنایت گردد؛ شفاعتم در روز قیامت بر وی حلال خواهد بود]
و با فرمانی که خداوند برای هشدار دادن به مردم و آگاه نموده آنان از این امر که به جز پروردگار، ولیّ و شفیعی ندارند، صادر کرده است، مخالفت ورزد؛ آیا فکر نمی‌کنید؟

برایتان روشن شد، مطلب دروغی که به حدیث حق اضافه شده، با فرمانی که خداوند در آیات محکم کتابش به شما می‌دهد، در تناقض است و شما [با باور کردن آن] از مشرکان شده‌اید و رقابت برای قرب به خداوند و پروردگار عالمیان را رها کرده‌اید. ای مسلمانان! شما از جمله بندگانی درنیامدید که برای قرب بیشتر به خداوند رقابت می‌کنند، درحالی‌که تمام بندگان صالح خداوند، از فرشتگان گرفته تا انسان‌ها و جنیان، برای رسیدن به آن در رقابتند. تمام بندگانِ هدایت‌شده خداوند که در آسمان‌ها و زمین هستند، چه فرشتگان و چه جن و انس، برای رسیدن به «وسیله» و قربِ بیشتر به خداوند، به سختی با یک‌دیگر رقابت می‌کنند و از آنجا که خداوند صاحب آن مقام را مشخص نکرده و هویت آن بنده مجهول مانده است؛ هر بنده‌ای امیدوار است او به آن مقام برسد. شایسته‌ی بندگان نیست که دیگران را برای رقابت در راه قرب خداوند، بر خود ارجح بدانند و این فضل را به دیگران واگذار کنند. این [روشِ] عبادتِ تمام انبیا و رسولان خداوند و تمام جنیان و انسان‌هایی است که پیرو آنان هستند و از راه و روش آنان تبعیت می‌کنند و خداوند در آیات محکم کتاب خود چگونگی عبادت پروردگار را به بندگان آموخته است:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عذابه إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا}صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷]
اما به علت دروغی که شیاطین بشر به محمد رسول الله نسبت داده اند، امتِ او، راه راست [صراط مستقیم] را گم کرده و از مطلبی غیر از فرموده خداوند و رسولش پیروی کرده‌اند. برای همین خداوند فرمان خود را در آیات محکم کتاب بیان نموده تا عالم و جاهل امت آن را بدانند:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
برای همین محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، فرموده است:
[ سلوا الله الوسيلة فإنها درجة في الجنّة لا تنبغى إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد ] صدق عليه الصلاة والسلام
[ از خداوند وسیله را
طلب کنید. وسیله، درجه‌ای از بهشت است که تنها به یک بنده تعلق خواهد گرفت و امیدوارم آن بنده من باشم]

دانستید که صاحب این مقام مشخص نیست و خداوند، نه به رسولان خود، نام او را خبر داده است و نه کسی از بندگانش
را که در آسمان‌ها و زمین‌اند از نامِ صاحب آن مقام، آگاه کرده است تا همه بندگان خداوند در آسمان‌ها و زمین، برای نزدیک‌تر شدن به پروردگار و معبودشان، با یک‌دیگر رقابت کنند. لذا رقابت برای قرب به خداوند، مانع آن می‌شود که کسی از بندگان نسبت به خداوند شرک بیاورد. اما دروغ و افترا و تعظیم و مبالغه ناحق در باره انبیا، باعث شرک به خداوند و گمراهی شدیدی خواهد شد. آیا فکر نمی‌کنید چرا خداوند، صاحبِ آن مقام را که نزدیکترین درجه به خداوند رحمن است معرفی نکرده است؟

ممکن است یکی از علمای امت بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:«اما ناصر محمد یمانی! یعنی ممکن است یکی از علمای امت و یا مسلمانانی که پیرو آنها هستند، بتوانند به این فوز نائل گردند؟». مهدی منتظر در پاسخ به این سؤال می‌گوید:
برادر گرامی! برتوست که بدانی، برای انسان، بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست [اشاره به آیه کریمه: وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾ سوره النجم] و هر کس در گرو اعمال خویش است [اشاره به آیه کریمه:كُلُّ امْرِ‌ئٍ بِمَا كَسَبَ رَ‌هِينٌ ﴿٢١﴾ سوره الطور] و اگر به این مقام والا هم نائل نشوید، بازهم به فوزی بسیار عظیم دست یافته‌اید، چرا که به خاطر رقابت و تلاش برای قرب به خداوند، شرک را پشت سرگذاشته و بندگان خداوند را به‌جای او مورد تعظیم قرار نداده‌اید و خداوند شما را از آتش در امان نگه داشته و وارد بهشت خود خواهد کرد. حکمت پروردگار عالمیان برای پنهان کردن نام بنده‌ای که به این مقام عالی نائل خواهد شد؛ چنین ثمره‌ای دارد تا باعث شود تمامی بندگان خداوند در آسمان و زمین، بر سر پروردگار و معبودشان با یک‌دیگر رقابت نمایند و هر مسلمانی، ممکن است بتواند برنده آن باشد و صحابه محمد رسول الله با محمد رسول الله صلّى الله عليه وعليهم وسلم تسليماً، برای رسیدن به این فوز، رقابت می‌کردند.
برای همین خداوند تعالی به نبیِّ خود می‌فرماید :
{وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿٢٨﴾ وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ ۚ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الكهف]

آنان صحابه ربانیَِ محمد رسول الله صلّى الله عليه وعليهم وسلم تسليماً، هستند که همراه نبیّ خود، بر سر پروردگارشان رقابت می‌کردند.

ای امت اسلام! من در برابر باطل بسیار سکوت کردم تا اینکه حقّی که در سینه‌ام بود، عرصه را بر من تنگ کرد و همانا که علت سکوت من، ترس از به فتنه افتادن انصاری بود که هنوز خداوند آنها را برای خود خالص نکرده و هنوز کاملاً تطهیر نشده‌اند. گفتم در حق آنها ارفاق کنم و آرام آرام پیش بروم تا قلبشان به یقین برسد. ولی خداوند
، در رویا مرا مورد عتاب شدید قرار داد و محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، در رویا به من فرمود:

[ای مهدی منتظر! از خدا بترس و از سنّتِ حقِّ من، که در آیات محکم کتاب آمده است، دفاع کن. به خداوند قسم که محمد رسول الله؛ به جز اوامر خداوند که در آیات محکم کتاب خداوند قرآن عظیم آمده‌اند؛ دستور دیگری به آنها نداده است و خداوند بین من و آنها شاهد است و هم چنین امام مهدی که از آنها دعوت می‌کند تا حکمیت کتاب خداوند در میان شان را پذیرفته و به حکم خداوند گردن نهند:
{وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}
ــــــــــــــــــــــ

پایان رؤیای حق
اما خدا را به شهادت می‌گیرم و گواه بودن خداوند کافی است، خداوند رؤیای جدم محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، را دلیلی برای تصدیق من قرار نداده است و همانا که شیطان، در رؤیای صالحه، خود را به صورت محمد رسول الله در نمی‌آورد، همچنین از کجا بدانید، شاید ناصر محمد یمانی از مدعیان مهدویتی است که گرفتار مسِّ شیطان شده‌اند. از کجا می‌دانید، ممکن است ناصر محمد یمانی دروغ بگوید. پس بر شماست، برشماست که در مورد اطمینان کردن، به مردم، در امر دین خداوند، بسیار دقت کنید. هرچقدرهم که به فرد اطمینان داشته باشید، نباید او را تصدیق کنید، مگر به این نتیجه برسید که خداوند او را از نظرِ علومِ قرآنی، بر همه شما فزونی داده و هر کس که با کتاب خداوند با او گفت‌وگو می‌کند، با دلایلی که او از آیات محکم کتاب در برابرش می‌آورد، مغلوبش می‌گردد. من انذاردهنده‌ای هستم که آشکارا، با بیان حق قرآن عظیم، به شما هشدار می‌دهم، پیرو چیزهایی نباشید که پروردگار عالمیان، دانشی درباره آنها به شما عطا نکرده باشد.
ای طلاب علوم دینی! خداوند به شما امر نموده است تا قبل از پیروی از هر عالمی، از عقل خود استفاده کنید تا دریابید آیا وی از نظر علمی شایسته است و دلایل قاطعی دارد؟ تفکر کنید که آیا علوم او حقاً از سوی پروردگار عالمیان است و عقل و منطق آنها را می‌پذیرد؟ که اگر از نزد خداوند نباشد، خواهید دید از نظرعقل و منطق قابل قبول نخواهد بود، به شرطی که شما درست اندیشه کنید. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

آیا علت گمراه شدنتان از راه راست [صراط مستقیم] چیزی جز پیروی کورکورانه و بدون تدبر و تفکر است؟ اما شما [به جای تدبر و تفکر] با اتکا به اینکه افرادِ قابل اعتماد [ثقات]، احادیث را نقل کرده‌اند، از روایاتی پیروی می‌کنید که بر خلاف آیات محکم کتاب خداوند هستند. آیا شدت اعتمادتان به آنها، بیش از اعتمادتان به حدیث خداوند است که در آیات محکم کتابی ‌آمده است که از تحریف محفوظ است؟ البته من به مورد وثوق بودن هیچ یک از صحابه‌ی
محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، شک نمی‌کنم، چون وقتی شیاطین بشر، از محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، روایتِ دروغ نقل می‌کنند، می‌توانند حدیثِ دروغِ خود را به یکی از صحابه گران‌قدر نسبت دهند؛ همان‌طور که به نبی صلّى الله عليه وآله وسلّم، نسبت دروغ می‌دهند. لذا من به راویان حدیث خرده نمی‌گیرم، بلکه از روایت دروغ ایراد گرفته و آیات محکم کتاب خداوند را بر سر آن می‌کوبم و اگر حدیثی باطل باشد، برایتان روشن می‌گردد که محمد رسول الله و صحابه‌ی گران‌قدر ایشان، که صلوات خدا برتمامی آنان باد،
آن را نگفته‌اند. من امام مهدی، ایراد گرفتن و طعن زدن به راویان، احادیثی که دروغ بودن آنها را ثابت می‌کنیم؛ بر انصارم حرام می‌کنم، احادیثی که ثابت می‌کنیم، شیاطین بشر، به دروغ آنها را نقل کرده‌اند، همان کسانی که تظاهر به ایمان کرده و کفر خود را از رسول الله [صلوات ‌الله علیه] و صحابه گران‌قدر [که با جان‌ودل با ایشان بودند]، پنهان می‌کردند. اما خداوند از حالِ این شیاطین، که تظاهر به ایمان کرده و کفرشان را مخفی می‌کردند و بسیاری از صحابه‌ی محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، آنها را نمی‌شناختند؛ آگاه است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّـهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّـهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿٦٠﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].

اما مقصود خداوند از این فرمایش:
{وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ}
صدق الله العظيم

آنها منافقانی هستند که در باطن کافرند، اما به ظاهر خود را مؤمن نشان می‌دهند تا تصور کنید از شما هستند؛ اما از شما نیستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی :
{وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ ﴿٨﴾ يُخَادِعُونَ اللَّـهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
از کسانی که خداوند درباره آنان می‌فرماید:
{وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿١٤﴾ اللَّـهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿١٥﴾ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ ﴿١٦﴾ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّـهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَّا يُبْصِرُونَ ﴿١٧﴾ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

از کسانی که خداوند درباره آنان می‌فرماید:
{إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [المنافقون]

وخداوند به شما یاد می‌دهد که آنان چگونه مردم را از راه خداوند و پیروی از قرآن عظیم بازمی‌دارند. آنها در مجالسِ بیانِ احادیثِ نبوی حضور یافته و سپس از راه تحریفِ «بیانِ سنت نبوی»، تلاش می‌کنند قرآن را تحریف نمایند، چرا که خود قرآن از تحریف محفوظ است .خداوند تعالی می‌فرماید: :
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النساء].

چرا که اگر تعقل کنید، در می‌یابید، بیان قرآن نمی‌تواند با آیاتِ محکمِ آن، مغایرت داشته باشد.

ای علمای امت اسلام! ای حجاج بیت الله الحرام! ما از کتابی برایتان حجت می‌آوریم که خداوند از شما درمورد آن کتاب، سؤال خواهد کرد، چون قرآن عظیم، حجت حق خداوند در مقابل شماست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ ۖ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزخرف]

چرا که قرآن از تحریف محفوظ نگه داشته شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الحجر]

و تنها کسانی از ذکر پیروی کرده و خواهند کرد که در نهان [به دلیل عظمت و هیبت الهی] از او ترسیده و نسبت به خداوند خشیّت دارند، به آنها از جانب پروردگارشان بشارت مغفرت و اجری کریم ده. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَـٰنَ بِالْغَيْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [يس]

ای امت اسلام! ای حجاج بیت الله الحرام! خلاصه دعوت مهدی منتظر، همان خلاصه دعوت تمام رسولان خداوند است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]

چگونه ممکن است کسی که از بندگان جن و انس خداوند دعوت می‌کند تا برای رسیدن به قرب پروردگار و معبود، با یک‌دیگر رقابت کنند؛ گمراه باشد؟
خداوند پاک و برتر است و بسیار برتر و منزه‌تر! درمورد انبیا و مهدی منتظر مبالغه نکنید، همانا که ما، مانند شما، بندگان خداییم و شما نیز همان حقی را نسبت به پروردگارتان دارید که انبیا و مهدی منتظر دارند و هر کس که می‌خواهد در پیشگاه خداوند، گرامی و مکرم باشد، باید نسبت به پروردگار عالمیان، تقوا داشته و از پرهیزکاران باشد و چیزی را با خداوند شریک نگیرد و بگوید:

«خداوندا! من بنده‌ی توام که مرا برای عبادت کردنت آفریده‌ای. خدایا! تو را شاهد می‌گیرم که من، به جمع بندگانی که در راه پروردگار و معبودشان رقابت می‌کنند، می‌پیوندم تا عبادتم برای پروردگار، همانند عبادت اولیای تو باشد که در آیات محکم کتاب خود درباره‌شان فرموده‌ای:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ}
صدق الله العظيم
چگونه می‌شود از آنان نباشم؟ اگر از آنان نباشم، گمراهم و بعد از حق، چیزی به جز گمراهی و شرک به خداوند نمی‌ماند و پناه بر خدا از شرک، که شرک ظلم عظیمی است.»

خدایا ابلاغ کردمِ شاهد باش سلامٌ على المُرسلين و الحمدُ لله ربّ العالمين..
دعوتگر به سوی صراط مستقیم، خلیفه خدا در زمین، بنده نعیم اعظم الإمام ناصر محمد اليماني

اقتباس المشاركة 4329 من موضوع ردّ الإمام المهديّ إلى المُوحّد من يزعم أنّه مجاهد ..

- 8 -
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
22 - ربيع الأول - 1431 هـ
08 - 03 - 2010 مـ
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )

[لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=1457
___________



{وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيـــم ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمُرسَلين وآله الطيّبين الطاهرين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدين، وسلام الله عليكم معشر الأنصار السابقين الأخيار، وسلام الله على الموحد وكافة الوافدين إلى طاولة الحوار الباحثين عن الحقّ وكل من يريد الحقّ ولا غير الحقّ، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين، وسلامٌ على المرسَلين والحمدُ لله ربِّ العالمين..

ويا أيّها الموحد فما يلي اقتباس من بيانك بما يلي:
اقتباس المشاركة :
أما من ناحية عبادتي في رضوان الله في نفسه فإني خالفتك والحقّ بل أعبد الله وحده لا شريك له ولا أعبد رضوان الله في نفسه وبريء كل البراءة من الكفر وإن هذا إلا بهتان عليه وما خلقنا الله لنعبد تحقيق رضوانه في نفسه ولكن نعبد الذي خلقنا ونحقق رضوانه بعد ما نحقق طاعته
انتهى الاقتباس
ومن ثمّ يردّ عليك الإمام المهديّ بالحقّ وأقول لك: يا أيّها الموحد، إنّ تحقيق رضوان الله عليك إذا تحقّق فهذا يعني إنّ الله راضٍ عليك ولكن لم يتحقق رضوان الله في نفسه، وذلك لأنّه لن يتحقق رضوان الله في نفسه حتى يجعل عباده أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ وليس ذلك على الله بعزيز. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ ۚ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم [هود:118-119].

والسؤال الذي يطرح نفسه فهل خلقهم الله للاختلاف؟ والجواب في الحكمة من خلقهم تجدونه في محكم كتاب الله في قول الله تعالى: {وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].

إذاً فما الذي يعنيه ربّ العالمين من قوله تعالى: {وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ ۚ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم [هود:118-119].

فأولاً نأتي بالبيان الحقّ لقول الله تعالى: {وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}، وتجدون بيان ذلك الاختلاف في قول الله تعالى: {فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [الأعراف]، وهذا يعني أنّه لم يتحقق الهدف من خلقهم جميعاً؛ بل لا يزالون مختلفين؛ بل تحقق شطرٌ منه وهم الفريق الذي هدى الله في عصور بعث المرسَلين ليهدوا النّاس إلى صراط العزيز الحميد.

ومن ثم نأتي إلى قول الله تعالى: {إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ ۚ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ} صدق الله العظيم، وذلك هو العبد الذي رحمه الله فحقّق الهدف من خلقهم وأذهب اختلافهم في ربّهم وجعل النّاس بإذن الله أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ يعبدون الله لا يشركون به شيئاً ولذلك خلقهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم.

ويا أيّها الموحد بارك الله فيك فإنّكم لا تحيطون بشأن المهديّ المنتظَر الذي بَشَّرَ ببعثِه محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، وقال عليه الصلاة والسلام: [أبشركم بالمهدي يبعث في أمّتي على اختلاف من النّاس، فيملأ الارض قسطاً وعدلاً، كما ملئت ظلماً وجوراً، يرضى عنه ساكن السماء وساكن الأرض، يقسم المال صفاحاً] صدق عليه الصلاة والسلام.

وهذه فتوى من محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - عن شأن المهديّ المنتظر الذي تجهلون قدره ولا تحيطون بسرّه يجعل الأمم أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ فيحقّق الهدف من خلقهم بإذن الله فيرضى عنه ساكن السماء والأرض، ولكنّ أكثركم تجهلون.

ويا أخي الموحد هلمَّ إلى تحقيق رضوان الله في نفسه، فإن قلت: "كلا بل لا يهمني إلا أن يرضى الله عنّي لكي يدخلني جنّته ويبعدني عن ناره وحسبي ذلك". فمن ثمّ يردّ عليك الإمام المهديّ وأقول: فلك ذلك بإذن الله إنّ الله لا يخلف الميعاد، ولكن للإمام المهديّ سؤال إلى أخيه الموحد وأقول: فهل تحبّ الله حُبّاً شديداً؟ فإذا كان جواب الموحّد: "اللهم نعم إنّي أحبّ ربّي أكثر من كلِّ شيء في خلقه جميعاً". ومن ثمّ يردّ عليك الإمام المهديّ وأقول: أيّها الموحد فلنفرض أنّ الله أدخلك الجنّة ولم تجد فيها أبويك أو أولادك أو إخوتك ومن ثم اطّلعت على نار جهنّم ومن ثم رأيتهم فيها يصطرخون في سواء الجحيم ولا قدّر الله ذلك، فتخيّل كم عظيم حسرتك على أبويك وأولادك وإخوتك ومن ثم تجده في نفسك عظيماً. فإن قال الموحد: "بل سوف أدعو ربّي أن يغفر لهم ويرحمهم فيلحقهم بعبده وأشكو إلى ربّي عظيم حزني وحسرتي على أبوَيّ وأولادي وإخوتي علّه يرحمني فيخرجهم من ناره فيدخلهم جنته". ومن ثمّ يردّ عليك الإمام المهديّ وأقول: ولكنّه لا يحقّ لك ذلك ولا ينبغي لك وهل تدري لماذا؟ وذلك لأنّك لم تعرف ربّك الذي هو أرحم بأبويك وأولادك وإخوتك من الموحد، ولكن الحقّ هو أن تقول: "يا رب لقد شعر عبدك بحسرةٍ عظيمةٍ أليمةٍ في نفسي على أبوَيّ وأولادي وإخوتي لو رأيتهم يصطرخون في نار الجحيم، فإذا كانت هذه هي حسرتي عليهم فكيف بحسرة من هو أرحم بعباده من عبده الله أرحم الراحمين!".

ويا أيّها الموحد، عليك أن تعلم أنّ الله يتحسّر على عباده الذين ظلموا أنفسهم أعظم من حسرتك على أولادك وأبويك وإخوتك لو أهلكهم الله بسبب ظُلمهم ولا قدّر الله ذلك، ولك الحقّ أن تقول: "يا ناصر محمد اليماني هل عندك سلطان بهذا أم إنّك من الذين يقولون على الله ما لا يعلمون؟". ومن ثم يأتيك الإمام المهدي بالبرهان المبين فتدبّر بنفسك هذه الآيات البيّنات المحكمات، وقال الله تعالى: {وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ ۖ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾ قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ ۚ أَئِن ذُكِّرْتُم ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ﴿١٩﴾ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿٢٠﴾ اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٢١﴾ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٢﴾ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ ﴿٢٣﴾ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٢٤﴾ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

ومن بعد التدبّر والتفكّر سوف تجد الرجل الذي آمن برسل ربّه جهرةً بين يدي قومه وقال: {إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾}، ومن ثمّ قام قومه بقتله فور ذلك: {قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم، وهنا تجد الرجل فرحاً مسروراً بتكريم الله له وبما آتاه الله من فضله ولذلك قال: {قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم، ومثله كمثل الشهداء فرحين بما آتاهم الله من فضله فأدخلهم جنته ووقاهم من ناره، وقال الله تعالى: {وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿١٦٩﴾ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿١٧٠﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

والسؤال الذي يطرح نفسه: فهل الله فرحٌ مسرورٌ في نفس اللحظة التي أدخلَ الرجلَ قتيلَ قومِه جنّتَه؟ فإذا أنت تجد الرجل فرحاً مسروراً وقال: {قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم.

وأكرر السؤال فهل ربّي فرحٌ مسرورٌ في نفس اللحظة؟ والجواب للأسف لم أجد ربّي فرحاً مسروراً في نفس اللحظة التي كان الرجل فيها فرحاً مسروراً، وقال الله تعالى: {قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم.

{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم.

وفي هذا الموضع يبكي أحباب الله من بعد البيان الحقّ فيجأرون إلى ربّهم ويقولون: "يا أرحم الراحمين، لقد علمنا بعظيم تحسّرك على عبادك الذين ظلموا أنفسهم برغم أنّك لم تظلمهم شيئاً، ولكن تحسّرك على عبادك هو بسبب صفة رحمتك في نفسك لأنّك أرحم الراحمين، فلا ينبغي أن يكون أحد عبيدك هو أرحم بعبادك منك لأنّك أنت الله أرحم الراحمين، ولكن عبادك ما قدروك حقّ قدرك وما عرفوك حق معرفتك". ومن كان حبّه لله أشدّ من حبّه لجنّة النّعيم والحور العين فسوف يقول: "يا إله العالمين، إنّي أحبّك أعظم من كل شيء في خلقك مهما كان ومهما يكون، فكيف أكون سعيداً في جنّة النّعيم وأستمتع بالحور العين وربّي حبيبي ليس بسعيدٍ في نفسه؛ بل ومتحسّر على عباده الذين ظلموا أنفسهم؟".

ويا أحباب الله يا من يحبّون الله حباً شديداً أكثر من جنّة النّعيم والحور العين سألتكم بالله العظيم: فهل بعد أن بيّن لكم عبد النّعيم الأعظم البيان الحقّ عن أعظم أسرار الكتاب فكيف تستطيعون أن تعيشوا من أجل تحقيق الهدف بالفوز بالحور العين وجنّات النّعيم وما هي إلا ملكٌ ماديٌّ! فكيف تستطيعون أن تستمتعوا بالنّعيم والحور العين وقد علمتم بتحسّر الله على عباده الذين ظلموا أنفسهم إن كنتم تحبون الله أعظم من جنّته والحور العين؟ فكيف تستطيعون أن تسعدوا بذلك وتفرحوا وحبيبكم الله ليس بسعيد بل غضبان ومتحسّر على عباده الذين ضلّ سعيهم في الحياة الدُّنيا وهم يحسبون أنّهم يحسنون صنعاً؟ فما هو الحلّ يا أحباب الله؟ وتعالوا لأعلمكم بالحل، وتجدون الحلّ في قول الله تعالى: {وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا} صدق الله العظيم [يونس:99]، وليس ذلك على الله بعزيز.

ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد أحباب الله فيقول: "ولكن تحسّر الله على الأمم الذين أهلكهم وكانوا ظالمين بسبب تكذيبهم لرسل ربّهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [يس]". ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهدي وأقول: قال الله تعالى: {عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ ۚ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا ﴿٨﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

ولذلك سوف يبعث الله في عصر بعث المهديّ المنتظَر جميع الأمم الذين كذّبوا برسل ربّهم فأهلكهم الله وكانوا ظالمين حتى يجعل الله النّاس أمّةً واحدةً يعبدون الله وحده لا شريك له وليسوا خصمين مُختلفين في ربّهم كما في عصر بعث المرسَلين من أوّلهم إلى خاتمهم، فلا يزالون مختلفين فريقاً هدى الله وفريقاً حقّ عليه الضلالة، إلا في عصر بعث المهديّ المنتظَر الذي سوف يجعل النّاس أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ فيرضى عنه ساكن السماء والأرض، وذلك هو شأن خليفة الله المنتظَر الذي تجهلون قدره ولا تحيطون بسرّه يهدي به الله الأمم الأحياء منهم والأموات في بعثهم الأول، وينقذهم من فتنة الأحياء والأموات المسيح الكذاب الذي يريد أن يستغل البعث الأول فيخرج على النّاس ويقول إنّهُ المسيح عيسى ابن مريم، ويقول إنّه الله ربّ العالمين، ويقول للناس إنّ هذا هو يوم القيامة، ويقول إنّه الله ربّ العالمين وأنّ لديه جنّة ونار، ومن ثم لن يستطيع أن يكذبه المسلمون وذلك لأنّهم شاهدوا الأموات يخرجون من قبورهم إخراجاً وجاءهم على قدَر بعثهم الأول، وذلك لأنّ قدَر بعثهم مربوط سرّه بهدم سدّ ذي القرنين وخروج يأجوج ومأجوج وملكهم المسيح الكذاب الشيطان الرجيم، وقال الله تعالى: {وَحَرَامٌ عَلَىٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٩٥﴾ حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ ﴿٩٦﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].

وقال الله تعالى على لسان ذي القرنين: {قَالَ هَـٰذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ ۖ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿٩٨﴾ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ ۖ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿٩٩﴾ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِّلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿١٠٠﴾ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿١٠١﴾} صدق الله العظيم [الكهف].

وإنّما جهنّم سوف تعرض عليكم لأنّها سوف تمرّ بجانب أرضكم في يوم هدم سدّ ذي القرنين وخروج يأجوج ومأجوج والبعث الأول، أشراطٌ تترى واحدةٌ تتلو الأخرى، وخروج المسيح الكذاب مَلِك يأجوج ومأجوج وهذا الرجل سيقول إنّه المسيح عيسى، ويقول إنّه الله ربّ العالمين ومن ثم لا يجد المُسلمون إلا أن يتبّعوا عقيدة النّصارى فيعترفوا أنّ الله هو المسيح عيسى ابن مريم، فيفتنهم المسيح الكذاب أجمعين إلا قليلاً، ولكنه المسيح الكذاب ولن يقول أنّه المسيح الكذاب بل سوف يقول أنّه المسيح عيسى ابن مريم وهو ليس المسيح عيسى ابن مريم، وما كان للمسيح عيسى ابن مريم أن يقول ما ليس له بحقٍّ بل هو كذاب وليس المسيح عيسى ابن مريم، بل هو الشيطان الرجيم انتحل شخصيّة المسيح عيسى ابن مريم ولذلك يُسمّى المسيح الكذاب؛ بل هو الشيطان الرجيم. ولولا فضل الله عليكم ورحمته ببعث المهديّ المنتظَر لينقذ المسلمين والنّاس أجمعين من فتنة المسيح الكذاب الكبرى؛ ولولا فضل الله عليكم ورحمته ببعث المهديّ المنتظَر الإنسان الذي علمه الله البيان الشامل للقرآن ليستنبط لكم السلطان من محكم القرآن إذاً لاتّبعتم الشيطان يا معشر المُسلمين إلا قليلاً. تصديقاً لقول الله تعالى: {مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ ۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].

ويا علماء أمّة الإسلام وأتباعهم، والله الذي لا إله غيره لا أستطيع إنقاذكم من فتنة المسيح الكذاب حتى تُصدّقوا كلام الله ربّ العالمين المحفوظ من التحريف في القرآن العظيم وتكذّبوا بما خالف لمحكم كلام الله ربّ العالمين، ولم يبعثني الله بكتابٍ جديدٍ بل أدعوكم إلى كتاب الله القرآن العظيم ومن ثم أُعلّمكم بحكم الله بينكم فيما كنتم فيه تختلفون فأستنبط لكم حكم الله من محكم القرآن العظيم، وإني أشهدُ لله شهادة الحقّ اليقين أنّكم لن تهتدوا أبداً حتى تعتصموا بحبل الله القرآن العظيم وتكفروا بما خالف لمحكم كتاب الله في السُّنة النّبويّة، وذلك لأنّ الله أفتاكم أنّما أحاديث السُّنة النّبوية هي البيان الحقّ لآيات في القرآن وعلّمكم الله أنّ القرآن والبيان من عند الله، غير أنّ الله لم يعِدكم بحفظ البيان في السُّنة النّبويّة من التحريف والتزييف، وأفتاكم الله أنّه توجد طائفةٌ من المؤمنين يُظهرون الإيمان ويُبطنون الكفر والمكر ويقولون طاعةٌ لله ولرسوله ويحضرون مجالس البيان للسنّة النّبويّة ومن ثم يبيّتون أحاديث غير التي يقولها عليه الصلاة والسلام، ولذلك أمركم الله أن تعرضوا أحاديث البيان على محكم القرآن، وأفتاكم الله بالنّاموس لكشف الأحاديث المكذوبة أو الإدراج الزائد وأنّكم سوف تجدون بينها وبين محكم القرآن اختلافاً كثيراً، بل العكس تماماً وذلك لأنّها أحاديث من مكر الشيطان على لسان أوليائه من شياطين البشر الذين يظهرون الإيمان ويبطنون الكفر والمكر ليصدّوا عن اتّباع القرآن بأحاديث تخالف لآيات أمّ الكتاب البيّنات لعالِمكم وجاهلكم هنّ أمّ الكتاب ولذلك إذا عرضتموها على القرآن حتماً تجدون بينها وبين محكم القرآن اختلافاً كثيراً وبل العكس تماماً وذلك لأنّ الحقّ والباطل نقيضان مختلفان، ولذلك قال الله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم.

وتعالوا لنطبق أحد الأحاديث الحقّ التي أُضيف فيها إدراج وسوف تجدون كلمات الحقّ منها لا تخالف الكتاب وأمّا الباطل المُدرج فحتماً تجدونه يتناقض مع آيات بيّنات في محكم القرآن، وتعالوا لنطبق أشهر الأحاديث النّبوية وسوف نجعل الكلمات المدرجة باللون الأحمر:
[ سلوا الله لي الوسيلة فإنها درجة في الجنة لا تنبغي إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد، فمن سأل الله لي الوسيلة حلت عليه شفاعتي يوم القيامة ].

فتعالوا لنعرض الحديث على محكم كتاب الله وسوف نجد أنّ الله لم يأمر رسوله أن يأمر المؤمنين أن يذروا الوسيلة للأنبياء من دون الصالحين وذلك لأنّ الوسيلة هي تنافس العبيد إلى الربّ المعبود، وقال الله تعالى: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

ونجد موضع الإدراج في حرفين في أول الحديث وهو (لي)، ولكنّ محمداً رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - ما كان له أن يأمرهم بغير ما أمره الله، بل قال محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: [سلوا الله الوسيلة فإنها درجة في الجنّة لا تنبغي إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد] انتهى الحديث الحقّ ونسفنا الإدراج بالحقّ نسفاً.

صدق محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: [سلوا الله الوسيلة فإنها درجة في الجنة لا تنبغي إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد] صدق عليه الصلاة والسلام. وذلك هو البيان الحقّ لقول الله تعالى: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم.

ومن ثم نأتي للإدراج المفترى في آخر الحديث وهو قولهم بما يلي: [فمن سأل الله لي الوسيلة حلت عليه شفاعتي يوم القيامة]، وبما أنّ هذا باطلٌ مُفترًى مدرجٌ ولذلك حتماً سوف تجدون بينه وبين محكم القرآن العظيم اختلافاً كثيراً؛ بل يناقضه تماماً؛ بل أمر الله رسوله أن ينذرهم فيقول لهم: قال الله تعالى: {وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

فكيف يقول: [فمن سأل الله لي الوسيلة حلت عليه شفاعتي يوم القيامة] فيخالف أمر الله أن ينذرهم أن ليس لهم من دون الله وليٌّ ولا شفيعٌ لعلهم يتّقون! أفلا تعقلون؟

وتبيّن لكم أنّ الإدراج الزائد على الحقّ قد جاء مناقضاً لأمر الله إليكم في محكم كتابه فأصبحتم من المشركين وتركتم التنافس إلى الله ربّ العالمين، ولم تكونوا يا معشر المسلمين من ضمن العبيد المتنافسين إلى الربّ المعبود كما يفعل جميع عبيد الله الصالحين من الملائكة والجنّ والإنس، فجميع المهتدين من عبيد الله في السماوات والأرض من الملائكة والجنّ والإنس يتنافسون إلى الربّ المعبود فيبتغون إليه الوسيلة أيّهم أقرب، نظراً لأنّ الله قد جعل صاحب تلك الدرجة عبداً مجهولاً، وكلّ عبد يرجو أن يكون هو ذلك العبد، فلا ينبغي للعبيد أن يفضلوا بعضهم بعضاً في التنافس إلى الربّ المعبود، وتلك هي عبادة كافة الأنبياء والمرسَلين ومن تبِعهم ونهج نهجهم من الجنّ والإنس، كما عرّف الله لكم كيفية عبادتهم لربّهم في مُحكم كتاب الله في قول الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57].

ولكن بسبب الافتراء على محمدٍ رسول الله من قِبَل شياطين البشر فقد أضلّوا أمّته عن الصراط المستقيم واتّبعوا غير الذي قال الله لهم ورسوله وذلك لأنّ أمر الله المحكم يعلمه عالِم الأمّة وجاهلها: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

ولذلك قال محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: [سلوا الله الوسيلة فإنها درجة في الجنة لا تنبغي إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد] صدق عليه الصلاة والسلام.

وعلّمكم أنّ صاحبها مجهولٌ ولم يُعْلِم به اللهُ رسلَه ولا جميع عبيده في سماواته وأرضه والحكمة من ذلك لكي يتمّ تنافس جميع العبيد في السموات والأرض إلى الربّ المعبود فمن ثم لن تجدوا مشركاً بالله لو تنافس العبيد إلى الربّ المعبود أيّهم أقرب، ولكن بسبب الافتراء والتعظيم والمبالغة بغير الحقّ في أنبياء الله أشركوا بالله وضلّوا ضلالاً بعيداً، أفلا تتفكّرون لماذا جعل الله صاحب الدرجة مجهولاً وهي أقرب درجة إلى الرحمن!

ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد علماء الأمّة ويقول: "ولكن يا ناصر محمد اليماني هل ممكن أن يفوز بها أحد علماء الأمّة أو أتباعهم من المسلمين؟". ثمّ يردّ عليهم المهديّ المنتظَر ويقول:
يا أخي الكريم عليك أن تعلم أن ليس للإنسان إلا ما سعى في هذه الحياة وكل امرئ بما كسب رهين، فإذا لم تفز بها فكذلك فزت فوزاً عظيماً، وذلك لأنّكم تجاوزتم عن الإشراك بالله بسبب التنافس إلى الله وعدم تعظيم عباده من دونه فزحزحكم من ناره وأدخلكم جنّته، وتلك هي الثمرة من وراء هذه الحكمة العظيمة من ربّ العالمين أن جعل صاحب الدرجة العالية عبداً مجهولاً وذلك لكي يتمّ تنافس كافة العبيد في السماوات والأرض إلى الربّ المعبود، وليس مستحيلاً أن تفوز بها أيّها المُسلم فقد كان صحابة محمد رسول الله ينافسون محمداً رسول الله إلى ربّهم صلّى الله عليه وعليهم وسلّم تسليماً.

ولذلك قال الله تعالى لنبيّه الكريم أن يصبر نفسه معهم، وقال الله تعالى: {وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿٢٨﴾ وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ ۚ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الكهف]، أولئك هم صحابة محمدٍ رسول الله الربّانيّون - صلّى الله عليه وعليهم وسلّم تسليماً - الذين يتنافسون مع نبيّهم إلى ربّهم.

ويا أمّة الإسلام لقد سكت الإمام المهديّ عن الباطل كثيراً حتى ضاق بالحقّ صدري وإنّما سكوتي خشية فتنة بعض أنصاري من الذين لم يستخلصهم الله لنفسه فيطهّرهم تطهيراً وقلت أرفق بهم شيئاً فشيئاً حتى يدخل اليقين إلى قلوبهم ولكنّي تلقيت من ربّي عتاباً شديداً بالرؤيا الحقّ: وقال محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: [يا أيها المهديّ المنتظر اتّق الله ودافع عن سُنتي الحقّ بمحكم كتاب الله وتالله ما أمرهم محمد رسول الله بغير أمر الله إليهم في مُحكم كتابه القرآن العظيم وكفى بالله شهيداً بيني وبينهم والإمام المهديّ الذي يدعوهم إلى كتاب الله ليحكم بينهم بحُكم الله {وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّـهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ}].
______________
انتهت الرؤيا الحقّ.

ولكنّي أشهدُ الله وكفى بالله شهيداً أنّ الله لم يجعل برهان التّصديق رؤيا جدّي محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، وإنّما الشيطان لا يتمثل بمحمدٍ رسول الله في الرؤيا الصالحة، وكذلك فما يدريكم لعلّ ناصر محمد اليماني من المهديّين الذين اعترتهم مسوس الشياطين؟ وما يدريكم لعل ناصر محمد اليماني من الكاذبين؟! فإيّاكم ثم إيّاكم من الثقة في النّاس في أمر دين الله مهما كانت ثقتكم فيهم فلا تصدّقوهم حتى تجدوا أنّ الله أصدقه فزاده بسطةً في العلم عليكم أجمعين فلا يحاجّه أحد من كتاب الله إلا هيمن عليكم بسلطان العلم المحكم من ربّ العالمين، فلا تتّبعوا ما ليس لكم به علم من ربّ العالمين إنّي لكم منه نذيرٌ مبينٌ بالبيان الحقّ للقرآن العظيم.

ويا معشر طُلاب العلم لقد أمركم الله أن تستخدموا عقولكم في التفكّر في سلطان علم العالِم من قبل الاتّباع فتتفكّروا في سلطان علمه؛ هل هو الحقّ من ربّ العالمين ويقبله العقل والمنطق؟ فإذا كان من عند غير الله فلن يقبله العقل والمنطق لو كنتم تعقلون، وقال الله تعالى: {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

وهل سبب ضلالكم عن الصراط المستقيم إلا الاتّباع الأعمى من غير تفكّرٍ ولا تدبّرٍ؟ بل تتّبعون أحاديث تخالف لمحكم كتاب الله وتزعمون أنّها عن أناسٍ ثقاتٍ! فهل ثقتكم فيهم أشدّ وأعظم من ثقتكم في حديث الله في محكم كتابه المحفوظ من التحريف؟ غير أنّي لا أطعن في ثقة أيٍّ من صحابة محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - لأنّ شياطين البشر الذين افتروا عن رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - لقادرون أن يسندوا الحديث المفترى للصحابي الجليل كما افتروه عن النبيّ صلّى الله عليه وآله وسلّم، ولذلك فلن أطعن في راوي الحديث بل أطعن في الحديث المفترى فأقذف عليه آيةً محكمةً من كتاب الله فإذا هو زاهقٌ فيتبيّن لكم أنّه حديث مفترًى غير الذي يقوله محمدٌ رسول الله وصحابته المكرّمون صلّى الله عليهم وسلّم تسليماً، ولذلك فإنّي الإمام المهديّ أحُرِّم على أنصاري الطعن في راوي أيّ حديث نثبت أنّه مفترى عن النبيّ بل افتراه شياطين البشر الذين يظهرون الإيمان ويبطنون الكفر عن رسول الله وصحابته صلّى الله على جدّي وصحابته المُكرّمين الذين معه قلباً وقالباً وسلّم تسليماً، وأمّا الشياطين الذين يظهرون الإيمان ويبطنون الكفر فإنّ الله كان بهم عليماً ولا يعلمهم كثير من صحابة محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّـهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّـهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿٦٠﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].

وأما المقصودين في قول الله تعالى: {وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّـهُ يَعْلَمُهُمْ} صدق الله العظيم، أولئك هم المنافقون الذين يظهرون الإيمان ويبطنون الكفر لتحسبوهم منكم وما هم منكم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ ﴿٨﴾ يُخَادِعُونَ اللَّـهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

مِن الذين قال الله عنهم: {وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿١٤﴾ اللَّـهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿١٥﴾ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ ﴿١٦﴾ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّـهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَّا يُبْصِرُونَ ﴿١٧﴾ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

مِن الذين قال الله عنهم: {إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [المنافقون].

وعلّمكم الله كيفية صدّهم عن سبيل الله وذلك بصدّهم عن اتّباع القرآن العظيم فيحضرون مجالس البيان بالأحاديث النّبوية ليحرّفوا القرآن المحفوظ من التحريف عن طريق البيان في السُّنة النّبوية، وقال الله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النساء]، وذلك لأنّ بيانه لا ينبغي أن يخالف لمحكم قرآنه لو كنتم تعقلون.

ويا معشر علماء أمّة الإسلام يا حجاج بيت الله الحرام، إنّما أحاجّكم بما سوف يسألكم الله عليه لأنّه الحجّة عليكم بالحقّ القرآن العظيم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ ۖ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزخرف]، وذلك لأنّه محفوظٌ من التحريف تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الحجر].

ولا ولن يتّبع الذكر إلا الذين يخشون ربّهم بالغيب فأبشّرهم بمغفرةٍ من ربّهم و أجرٍ كريمٍ. تصديقاً لقول تعالى: {إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَـٰنَ بِالْغَيْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [يس].

ويا أمّة الإسلام يا حجاج بيت الله الحرام، إنّ خلاصة دعوة المهديّ المنتظر هي خلاصة دعوة رُسل الله أجمعين. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].

فكيف يكون على ضلالٍ من يدعو العبيد من الجنّ والإنس إلى التنافس إلى الربّ المعبود؟ سبحانه عمّا يشركون وتعالى علواً كبيراً! فلا تبالغوا في الأنبياء والمهديّ المنتظر فإنّما نحن عبيدٌ لله أمثالكم ولكم في ربّكم من الحقّ ما للأنبياء والمهديّ المنتظَر فمن أراد أن يكون من المكرّمين فليكن من المتّقين لربّ العالمين لا يشرك بالله شيئاً ويقول:
"اللهم إنّي عبدك خلقتني لعبادتك فإنّي أشهدك أنّي أنضمّ إلى التنافس مع العبيد إلى الربّ المعبود حتى تكون عبادتي لك ربّي كمثل عبادة أوليائك الذين أفتيتنا عن عبادتهم في محكم كتابك في قولك الحقّ: {يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ} صدق الله العظيم [الإسراء:57]، فكيف لا أكون منهم؟ فإذا لم أكن منهم فما بعد الحقّ إلا الضلال والشرك بالله؟ والعياذُ بالله من الشرك إنّ الشرك لظلمٌ عظيم".

اللهم قد بلّغتُ اللهم فاشهد، وسلامٌ على المرسَلين، والحمدُ لله ربِّ العالمين..
الداعي إلى الصراط المستقيم خليفة الله في الأرض عبد النّعيم الأعظم؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
________________________