سلسله گفتارهای امام در پایگاه أشراف أونلاین
- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
07 - محرم - 1432 هـ
14 - 12 - 2010 مـ
۲۳-آذر-۱۳۸۹ه.ش.
02:24 صبح
ــــــــــــــــــــ

بیان دیگر در پایگاه جهانی علمی هاشمی به تمام علمای امت در مورد درخواست گفتگو در پایگاه محاید..
بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
{إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿٥٦} صدق الله العظيم [الأحزاب].
اللهم صلي وسلم وبارك على كافة أنبيائك ورُسلك وآلهم الطيبين والتابعين للحق في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين:
از مهدی منتظر خطاب به تمام علما، منبریان و مفتیان در سراسر جهان، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، من شما را به میز گفتگوی دیگری با مهدی منتظر دعوت می‌کنم که در پایگاه جهانی وعلمی خاندان هاشمی برقرار شده است. مهدی منتظر ناصر محمد یمانی میهمان آنهاست و اعضاء این پایگاه نه از انصار مهدی منتظرناصر محمد یمانی هستند و نه از مخالفانش و هنوز در تردیدند که آیا امام ناصر محمد یمانی واقعأ مهدی منتظر است یا دروغگویی است بی شرم. به هر حال هرکدام از این دو حالت صحت داشته باشد؛ گردانندگان این پایگاه پیروزند چرا که میزبان گفتگو بین ناصر محمد یمانی و تمام علمای امت، منبریان و مفتیان هستند زیرا اکثرعلمای امت از مناظره و گفتگو در پایگاه امام مهدی ناصر محمد یمانی فراری هستند و علت آن هم تبلیغات منتشر شده توسط ابو حمزه مصری است. برای همین تصمیم دیگری اختیار کردیم تا ناصر محمد یمانی میهمان پایگاه جهانی علمی خاندان هاشمی باشد اما آنها را به خداوند عظیم، پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه که بین آنهاست و رب عرش عظیم سوگند می‌دهم تا به علت نسبتی که با امام ناصر محمد یمانی دارند؛ غرورشان آنها را گمراه نکند چراکه شایسته آل بیت نیست که گرفتار غیرت جاهلی بدوی شوند؛ بلکه به آنها می‌گویم ای آل بیت مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در سراسر جهان، به حق شاهد باشید، اگر دیدید یارتان امام مهدی ناصر محمد یمانی بر حق است و به سوی راه راست-صراط مستقیم – دعوت می‌کند، حق آن است که از حقیقت پیروی کنید و اگر دیدید امام مهدی ناصر یمانی به روشنی گمراه است، برشما واجب است که جلوی او را بگیرید تا باعث گمراهی مسلمانان نشده و آبروی آل بیت را نبرد، چرا که امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هم می‌تواند عامل عزت شما و مسلمانان باشد و هم می‌تواند باعث سرافکندگی شما شود زیرا اعلام نموده که از آل بیت هاشمی قریشی است. از آنجا که من بی هیچ شک و تردید امام مهدی منتظر حق خداوند هستم؛ اجازه دهید تا نتیجه مناظره و بحث را پیشاپیش اعلام کرده و با سوگند به خداوند آن را خالص‌تر و تزکیه کنم. قسم به خداوند بزرگ که استخوان‌های پوسیده و پراکنده را زنده می‌کند، قسم به پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه که بین آنهاست و قسم به رب عرش العظیم که اگر تمام علمای دینی انس و جن در این پایگاه گرد آمده و تنها بر اساس قرآن عظیم با امام مهدی ناصر محمد یمانی به بحث بپردازند؛ شاهد خواهید بود که امام ناصر محمد یمانی با علم و دلایل قاطع برگرفته از آیات محکم قرآن بر تمام علمای ثقلین ( انس وجن) پیروز خواهد شد، بدانید که من راست می‌گویم. اما اگر کسی از علمای مسلمین یا نصاری یا یهود توانستند حتی در یک مسئله قرآنی با بیانی هدایت گر و درست‌تراز سخنان امام ناصر محمد یمانی بر اوغلبه کنند، بر امام ناصر محمد یمانی است که از باور خویش درباره مهدی منتظر بودن خود دست بردارد. اگر علمای امت یا مفتیان حتی در یک مسئله بر او غلبه کنند، بر تمام انصار پیشتاز برگزیده در سرتاسر جهان که در عصر گفتگوی پیش از ظهور به او پیوسته‌اند واجب است که از تبعیت او دست بردارند. اما...هیهات که چنین شود به خداوند آسمان ها و زمین سوگند که با آیات محکمی از کتاب که برای عالمان و جاهلانتان روشن است همه آنها را وادار به سکوت کرده و وادارشان می‌کنم یکی از این دو راه را انتخاب کنند؛ راه سومی در کار نیست: یا به ریسمان خداوند قرآن عظیم چنگ زده و به مطالب مخالف با آیات محکم ذکر- چه در تورات یا انجیل یا سنت نبوی محمدی- کافر شوند. امام مهدی به تورات و انجیل و هم چنین به سنت نبوی باور دارد، اما مهدی منتظر نسبت به هرچه که در آنها بر خلاف آیات محکم کتاب خداوند باشد کافر است چرا که قرآن تنها کتابی است که از تحریف مصون بوده و برای تمام بشریت فرستاده شده و مایه بشارت و رحمت مؤمنین است. خداوند این کتاب را برای تمامی مردم فرستاده و آن را از تحریف مصون نگه داشته است تا دیگر بهانه‌ای برای مردم در برابر خداوند باقی نماند. او کتاب خود قرآن عظیم را برای تذکر به جهانیانی که طالب رفتن به مسیر مستقیم باشند فرستاد، تا دیگر نگویند کتاب بر دو گروه قبل از ما یعنی یهودیان و نصاری [مسیحیان] فرستاده شده است و ما از تعلیمات آنها بی‌خبر بودیم و از آنجا که کتب آنها یعنی تورات و انجیل تحریف شده و اختلافاتی در آن هست، ما نمی‌دانیم کدام یک از آنها برحقند... هیهات هیهات که خداوند کتابی را فرو فرستاده است که مرجع تمام کتب انبیاء و رسولان جن و انسی است که به سوی عالم جن و انس گسیل شده‌اند، این کتاب برهان حق برای کسانی است که بخواهند از آن پیروی نمایند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَٰذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ }صدق الله العظيم . [الأنبياء: ٢٤]
خداوند این کتاب را حجت برای افرادی قرار داده است که از کتاب مصون از تحریف پیروی کنند و آنها را به رحمت خود رسانده و از عذاب خود رها می‌سازد. به همین ترتیب حجت خداوند برعلیه افرادی است که از پیروی از ذکری که محفوظ از تحریف است روبرگردانده‌اند و آنها را به عذاب بسیار شدیدی دچار خواهد کرد تا دیگر تا روز قیامت بهانه‌ای در برابر پروردگار نداشته باشند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾ أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ ۚ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾ هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ ۗ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا ۗ قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿١٥٨﴾ إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿١٥٩﴾ }
صدق الله العظيم . [الأنعام]
ای علمای امت و مفتیان کشورها و پیروانشان، بدانید که خداوند قرآن عظیم را به عنوان حجت شما در برابر خود قرار داده تا به شما رحمت نماید و تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

تا در برابر پروردگارتان حجتی نداشته باشید و بگویید:
{إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ}
اما این حجت قاطع و رسای خداوند دربرابر شما و یهودیان و نصاری [مسیحیان] و تمام عالمیان است چرا که کتابی چون قرآن عظیم را بر شما و تمام بشریت نازل فرموده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّـهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿١٥٨} صدق الله العظيم [الأعراف].
محمد رسول الله تنها از همین قرآن عظیم پیروی کرده و گروه‌های مختلف را به پذیرش احکام آیات محکم قرآن بزرگ دعوت می‌نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا ۚ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّـهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿٣٧} صدق الله العظيم [الرعد].

اگراین تهدید و وعید خطاب به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است و خداوند به ایشان این گونه هشدار می‌دهد تا مبادا از مطالبی که مخالف آیات قرآن عظیم است- ازهر جا که باشند- پیروی نماید؛ پس چه برسد به شما امت محمد صلى الله عليه وآله وسلم؛ آیا هیچ به فکر خود هستید؟ آیا پروا نمی‌کنید. به خداوند یگانه‌ای که معبودی جز او نیست سوگند، ابو حمزه محمود مصری که مجدانه تلاش می کند تا مردم را از پیروی از دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی بازدارد –دربرابر خداوند-به کار شما نخواهد آمد. چرا که او شما را از راه امام مهدی ناصر محمد دور نمی‌کند؛ او شما را از پیروی از آیات محکمی از کتاب باز می‌دارد که برای عالم و جاهل روشن و واضح است. او نه امام مهدی ناصر محمد را تکذیب می‌کند و نه جّدش محمد صلی الله علیه و آله و سلم را ، چرا که این سخنان نه کلام امام مهدی ناصر محمد است و نه کلام جدّش محمد صلی الله علیه و آله و سلم؛ بلکه این کلام الله است و چه حدیثی صادق تر از حدیث خداوند است؛ ای محمود چرا متذکر نمی‌شوی. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَـٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّـهِ يَجْحَدُونَ ﴿٣٣} صدق الله العظيم [الأنعام].
ای محمود از خدا پروا کن و راه پیروی از قرآن عظیم را منحرف نساز؛ با آیات محکم خداوند که اساس قرآن هستند تو را پند می‌دهم پس متذکر کلام خداوند تعالی شو که می‌فرماید:

{فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ من ربّكم وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:١٥٧].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ ۚ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۖ وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٥٧} صدق الله العظيم [الكهف].

و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا ۚ إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ ﴿٢٢} صدق الله العظيم [السجدة].
امام مهدی ناصر محمد تنها پند دهنده‌ای است که با قرآن به تمام بندگانی که از وعده (عذاب ) خداوند در هراسند تذکرمی‌دهد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ ۖ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ ﴿٤٥} صدق الله العظيم [ق].

به خداوند سوگند که تنها کسانی از آیات محکم کتاب خدا پیروی کرده و نسبت به آنچه که برخلاف آیات محکم ذکر (قرآن) محفوظ از تحریف کافرند که در نهان از خداوند ترسیده و از کلام حق او روگردان نباشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَـٰنَ بِالْغَيْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿١١} صدق الله العظيم [يس].

ای علمای مسلمین، نصاری [مسیحیان] و یهودیان و ای کسانی که پیرو آنها هستید؛ ای مردم جهان از خداوند پروا کنید و از (خشم) او به سوی(رحمتش) بگریزید. من کسی هستم که با بیان حق کتاب خداوند قرآن عظیم، از جانب او به شما هشداری آشکار و روشن می‌دهم . من به سوی شما آمده‌ام تا از بیان حق و آیات محکم قرآن؛ از کلام حق پروردگار رحیم با شما سخن بگویم.از روی ظن و گمان،سخنی بر زبان نمی‌آورم که ظن و گمان در پیشگاه حق جایی ندارد. به همین دلیل است که قبل از آغاز گفت‌وگو نتیجه آن را به اطلاعتان رساندم. چون من فتوایی نمی‌دهم که بعد از آن بگویم "خداوند آگاه است که حق کدام است، اگر اشتباه کرده باشم تقصیر نفس من و شیطان است..."پناه بر خدا از این که مانند کسانی باشم که با نا آگاهی به خدا نسبت داده و نام آن را اجتهاد گذاشته‌اند. آنها اشتباه می‌کنند. بر خلاف تصورشان با نا آگاهی به خدا نسبت دادن، اجتهاد نیست. نسبت دادن نا آگاهانه به خداوند بدون اینکه یقین داشته باشید آنچه که بیان می‌کنید واقعأ مطلب حقی است که از جانب رب العالمین فرستاده شده، فرمان شیطان است. پس دنباله رو شیطانی که دستور می‌دهد آنچه را که نمی‌دانید به خدا نسبت دهید نباشید . خداوند تعالی می‌فرماید:

{ وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾ } صدق الله العظيم . [البقرة]
از خداوند پروا کرده و از من اطاعت کنید شاید مورد رحمت او قرار گیرید. اگر امام ناصر محمد یمانی، برهان حق پروردگارتان را که از آیات محکم کتاب او استنباط کرده است برایتان نیاورد؛ تأییدش نکنید. اما درباره‌ی اجتهاد درست و حق؛ تمام انبیاء و رسولان و مهدی منتظر حین جستجوی حق مجتهد بودند تا اینکه خداوند آنها را هدایت کرده وحکم و علم را به آنها عطا کرد تا مردم را به آگاهی و بصیرتی که از جانب خداوندشان آمده است، دعوت نمایند. پس از راه و روش آنها در دین پیروی کرده و از روی ناآگاهی به خداوند نسبت ندهید. همین عامل گمراهی و تفرقه‌تان شده است چون چیزی را که دلیل و برهان حق از جانب رحمان ندارد را به او نسبت می دهید. شما با این حجت که احادیث و روایات از جانب افراد مورد وثوق نبیّ نقل شده‌اند به آنها اعتماد کرده و از آیات محکم کتاب روبرگردانیده‌اید، در حالی که خداوند –این کتاب را– به عنوان حکم حق نهایی و مرجع اختلافاتتان تعیین نموده است من در راست گویی معتمدانی که از صحابه‌ی حق محمد رسول الله صلى الله عليه وعليهم وسلم بودند تشکیک نمی‌کنم؛ بلکه این راویان کاذب هستند که به آنها و نبیّ خداوند دروغ می‌بندند؛ همان کسانی که با تظاهر به ایمان و پنهان داشتن کفر و مکر باطنیشان ؛ شما را ازپیروی از ذکر خداوند باز می‌دارند. آیا شما هدایت شده‌اید؟ پس چگونه است که از احادیث نقل شده از افرادی که به زعمتان معتمد هستند و با آیات محکمی از کتاب که برای عالم و جاهلتان روشن است مخالفت دارند پیروی می‌کنید؟ برای مثال " دیدن آشکار ذات اعظم الهی"، این سرکشی بزرگی در برابر خداوند سبحان و تعالی است . هیچ یک از آفریده‌های او هر چقدر هم بزرگ باشند تحمل دیدن آشکار ذات اعظم الهی را ندارند ولو کوه‌های بزرگ باشند. به همین دلیل است که خداوند کوه طوررا برای شما و نبی الله موسی علیه الصلاة و السلام و بنی اسراییل و تمام مردم مثال می‌زند. خداوند حتی باور به دیدن ذات اعظم الهی را منوط به این می‌کند که کوهی عظیم بتواند تجلی ذات اعظم خداوند سبحان و تعالی را تاب آورد و چنین انتظاری، سرکشی بزرگی است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٤٣} صدق الله العظيم [الأعراف].

آیا کلام حقّی را که نبی الله موسی گفت را می‌دانید:
{ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم . [الأعراف: ١٤٣]
و این توبه از عقیده "دیدن آشکار ذات اعظم الهی" است و این باور سرکشی بزرگی نسبت به خداوند سبحان و تعالی است، چون این گونه نیست که خداوند با احدی از بندگانش سخن گوید مگر از ورای حجاب؛ چه فرشتگان باشند یا انس و جن؛ شایسته نیست که او آشکارا با آنها سخن گوید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١} صدق الله العظيم [الشورى].
ممکن است یکی از برادران عالم اهل سنت حرف ما را قطع کرده و بگوید: "صبرکن ناصر محمد یمانی، برای ما روشن شد که تو مهدی منتظر نیستی بلکه یک دروغگوی بی شرم و از شیعیان اثنی عشری هستی چرا که عقیده‌ی دیدن خداوند با چشم را انکار می‌کنی" و مهدی منتظر به آنها پاسخ می‌دهد، به خداوند قسم که بسیاری از شیعیان آرزو دارند مقصود خداوند در این فرموده مورد دلخواه آنها باشد:

{ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى: ٥١]
آرزو دارند این خطاب درباره پدر من امام علی بن أبی طالب علیه الصلاة و السلام باشد .اما می‌دانند در اینجا منظور خداوند"علی" ذات اعظم و منزه و عالی خود خداوند است و گمان آنها (شیعیان) سرکشی بزرگی است. سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا خداوند در دنیا و آخرت { عَلِيٌّ حَكِيمٌ } است یا فقط در دنیا { عَلِيٌّ حَكِيمٌ } است؛ این چگونه حکمی است که می‌کنید؟! امام مهدی منتظر که به حق از جانب خداوند آمده است از خواسته‌های شیعیان یا اهل سنت و جماعت پیروی نمی‌کند؛ بلکه من مهدی منتظرم که از جانب خداوند برای داوری بین شما بر اساس بیان حق ذکر(قرآن) آمده‌ام .اگرعقیده شیعه اثنی عشری را مبنی بر عدم رؤیت آشکار خداوند با چشم در زمان بعث اول و قبل از بعث عمومی تأیید می‌کنم اما مواضع دیگر آنها را رد کرده و مواضع اهل سنت و جماعت را تأیید می‌کنم برای مثال درباره این حدیث حق از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
[تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي أبدا كتاب الله وسنتي]
[در بین شما چیزی باقی گذاشتم که اگر به آنها پایبند باشید بعد از من گمراه نخواهید شد، کتاب خداوند و سنت من]صدق عليه الصلاة والسلام
چرا که سنت نبوی همان بیان حق قرآن است که برای شرح و توضیح بیشتر آن آمده است. اما ما به احادیثی از سنت نبوی که بر خلاف آیات محکم قرآن هستند کافریم چون احادث سنت نبوی از تحریف و جعل در امان نیستند چرا که این روایات بعد از مرگ نبیّ صلى الله عليه وآله وسلم نوشته شدند که علت آن هم این بود که مردم کلام الله را با کلام رسول خداوند که در بیان و شرح قرآن آمده بود اشتباه نگیرند.از طرف دیگر رسول الله می‌دانستند که در بین مردم کسانی هستند که گر چه به ظاهر مؤمنند ولی در باطن کافر و مکار بوده و در تلاش هستند تا مردم را با نقل احادیثی که به کلی بر خلاف آیات محکم قرآن هستند، از پیروی ذکر (قرآن) منحرف سازند. لذا در ابتدای امر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم اجازه نداند احادیث سنت نبوی ثبت گردند چرا که قرآن می‌بایست مرجع حل اختلافات در احادیث بیان شده در سنت نبوی باشد. حال باز می‌گردیم به حکم "دیدن آشکار خداوند" پرداخته و آن را کامل می‌کنیم. به این ترتیب روایات فتنه برانگیز و جعلی سنت نبوی را پیدا خواهیم کرد. در سنت نبوی ازقول نبی الله حدیثی آمده است تا ثابت کند خداوند را می‌توان آشکارا رؤیت نمود. از قول ایشان گفته‌اند:
اقتباس المشاركة :
[انكم ترون ربكم يوم القيامة كما ترون القمر البدر لا تضامون في رؤيته]
انتهى الاقتباس
اقتباس المشاركة :
[شما پروردگارتان را در روز قيامت مي بينيد همانطور كه ماه شب بدر را بدون هيچ زحمتي مي بينيد]
انتهى الاقتباس
و این فرموده خداوند تعالی را برای اثبات آن می‌آورند :
{ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ }صدق الله العظيم . [القيامة: ٢٢]
م
هدی منتظر حق که از جانب خداوندشان آمده است پاسخ داده و به حق بینشان حکم کرده و می‌گوید: این حدیث فتنه برانگیز است و با مکر و نیرنگ خبیثانه وارد سنت نبوی گردیده است تا تصور کنید برای تأویل این فرموده خداوند تعالی آمده است که :
{ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ }صدق الله العظيم . [القيامة]
ولی این آیه از آیات متشابه است و نکته متشابه دقیقأ در این - کلمه -فرموده خداوند تعالی نهفته است :
{ نَّاظرَةٌ }
شما تصور کرده اید منظور از"ناظرة" دیدن با چشم است. اما منظور از آن، انتظار است نه دیدن با چشم . به همین دلیل خداوند تعالی می‌فرماید:

{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧} صدق الله العظيم [آل‌ عمران].
بدانید که آیات متشابه کتاب بیشتر از ده درصد از کلمات کتاب نیستند، لذا به درستی به شما یاد می‌دهم تا بدانید چگونه می‌توانید آیه‌های متشابه را از آیات محکم که اساس کتاب هستند تمیزدهید. لذا برایتان مثالی می‌زنم، برای مثال در این فرموده خداوند تعالی :
{وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤} صدق الله العظيم [البقرة].
از این جاست که اساس عقیده شیعیان اثنی عشری مبنی بر معصوم بودن مطلق انبیا و ائمه برگزیده به اشتباه پایه ریزی شد. اما امام مهدی به شیعیان اثنی عشری اعلان می‌نماید که این آیه از آیات متشابه است و نکته آن دقیقأ در این قسمت فرموده خداوند تعالی است:
{ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }
صدق الله العظيم . [البقرة: ١٢٤]
دقیق‌تر اینکه کلام متشابه در { الظَّالِمِينَ } نهفته است. شیعه تصور می‌کند منظور از ظلم " ظلم گناه کردن" است و لذا ازمتشابه فرموده خداوند پیروی می‌کنند که:
{ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ } صدق الله العظيم . [البقرة: ١٢٤]
سپس شیعیان عقیده پیدا کردند که انبیا و ائمه معصوم از گناه بوده و دارای عصمت مطلقند. آنچه که امام مهدی می‌خواهد به شیعیان و اهل سنت بیاموزد این است که چگونه می‌توانند به سهولت و سادگی آیات متشابه را از آیات محکم کتاب تمایز دهند و این کار بسیار ساده است؛ تا با تفاسیری که بر اساس گمان خود کرده‌اید باعث نشوید کتاب خداوند متناقض جلوه کند و به همین سبب نیز هلاک شوید. عقیده شیعیان مبنی بر عصمت انبیا و رسولان و ائمه برگزیده خداوند با این فرموده خداوند تعالی در تضاد است:
{ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾ إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿١١﴾ }صدق الله العظيم . [النمل]
در اینجا منظور از ظلم، ارتکاب عمل سوء است برای مثال عمل رسول الله موسی علیه الصلاة و السلام در قتل به ناحق و توبه و بازگشت او به سوی خداوند:
{قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [القصص].
و این تأیید فرموده خداوند تعالی است:
{ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾ إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿١١﴾ } صدق الله العظيم . [النمل]
لذا ای مردم بدانید که انبیا و رسولان و ائمه برگزیده خداوند؛ معصوم از ظلم خطا نبوده و عصمت مطلق ندارند، آنها تنها از دادن نسبت دروغ و به ناحق به خداوند معصوم هستند. اما در باره خطا؛ آنها نیزمانند دیگران در معرض خطا هستند. پس درباره آنها به ناحق مبالغه نکنید. تعظیم و مبالغه ناحق به شرک می‌انجامد و شرک انسان را به آتش می‌کشاند که بد قرارگاهی است. از خداوند پروا کرده و از بیان حق قرآن (ذکر) پیروی کنید.
شاید یکی از علمای شیعه اثنی عشری حرف مرا قطع کرده و بگوید پس مقصود خداوند تعالی از این فرموده چیست که:

{وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة]؟
ناصرمحمد یمانی! سؤال دقیقأ درباره این فرموده خداوند تعالی مطرح است که :
{ قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ } صدق الله العظيم
پس امام مهدی ناصر محمد یمانی پاسخ داده و می گوید که خداوند تعالی می‌فرماید:
{ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ } صدق الله العظيم . [لقمان: ١٣]
منظور خداوند ظلم "شرک به پروردگار"است، پس نبی یا رسول و یا امام کریم، چگونه می‌توانند راهنما و هدایت‌گر مردم بوده و آنها را از تاریکی خارج کرده و به سوی نور ببرند،در حالی که خودشان در زمره کسانی باشند که در حق خود ظلم کرده و ایمانشان را به شرک آلوده کرده‌اند. لذا برای اینکه انبیا و رسولان و ائمه برگزیده خداوند بتوانند مردم را از تاریکی خارج و به سوی نور ببرند، از گناه شرک به خدا معصوم نگه داشته شده و پاک و مطهر شده‌اند. از خدا بترسید و تا زمانی که با حکم حق برگرفته از آیات محکم کتاب بر شما پیروزم، از من اطاعت نمایید که من ناصح امین شما هستم. درباره برهان اهل سنت و جماعت درباره رؤیت خداوند نیزبه فرموده خداوند تعالی استناد می‌کنند که می‌فرماید:
{ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ }
صدق الله العظيم . [القيامة: ٢٢]
پس حق را می‌گویم تا به یقین بدانید که این آیه از آیات متشابه است یا از آیات محکم. پس درباره این موضوع به فتوای خداوند در مورد عقیده دیدن او (در صلب موضوع)مراجعه می کنیم تا اگر دیدیم عقیده دیدن آشکار خداوند در دنیا و آخرت را رد می‌کند، به درگاه خداوند استغفار کنید چرا که امکان ندارد در کتاب خداوند تناقضی وجود داشته باشد، پس بدانید این فرموده خداوند تعالی:
{ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ } صدق الله العظيم . [القيامة: ٢٢]
از آیه‌های متشابه است. حال بیایید درباره حقیقت این آیه بررسی و بحث کنیم که آیا از آیات متشابه است یا محکم، شما باید به دنبال فتوای خداوند در صلب همین موضوع یعنی "عقیده دیدن ذات خداوند "باشید و ببینید آیا این ممکن است یا خیر و جواب در کلام خداوند تعالی در انتظارتان است که می‌فرماید:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٤٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
پس هرکسی که به دیدن آشکار خداوند باور دارد باید سخنی همچون سخن نبی الله موسى عليه الصلاة والسلام بر زبان آورد. او عقیده داشت می‌توان خداوند را آشکار دید تا اینکه خداوند برای نبیّ خود مثالی آورد تا بداند هیچ یک از آفریدگان خداوند ولو اگر کوه بزرگی نیز باشد قادر به تحمل رؤیت عظمت الهی نیست .لذا نبیّ خداوند موسی استغفار کرده و با توبه و انابه می‌گوید:
{ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ }
صدق الله العظيم
ممکن است یکی از علمای اهل سنت کلام مرا قطع کرده و بگوید:" ناصر محمد یمانی شاید منظور در این دنیاست". امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ ایشان می‌گوید آیا شایسته است خداوند در آخرت همسر یا فرزندی اختیار نماید؟ جواب این عالم اهل سنت این خواهد بود که؛" سبحان الله العظيم، این از صفات ازلی خداوند است و پروردگار نه در دنیا و نه در آخرت ،همسر و فرزند اختیار نخواهد کرد". امام مهدی پاسخ می‌دهد حرف شما درست است ولی چرا " دیدن آشکار خداوند" را از صفات ازلی او جدا می‌کنید در حالی که فتوای عدم دیدن آشکار خداوند در حین بیان صفتهای ازلی پروردگار آمده است:
{سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿١٠٠﴾ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ ۖ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠١﴾ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم . [الأنعام]
در فرموده خداوند تعالی دقت و اندیشه کنید:
{ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم؛
این بدان معناست که اگر کسی آشکار با شما سخن گفت و او را دیدید، (بدانید) او خداوند شما نیست. ای خردمندان از خدا بترسید، به پروردگار قسم که اگر از عقیده امام مهدی مبنی بر اینکه خداوند را نمی‌توان آشکار دید پیروی کنید؛ مسیح کذاب نمی‌تواند شما را به فتنه انداخته و فریب دهد
، چرا که باور دارید نمی‌توان ذات اعظم الهی را با چشم دید و این سرکشی بزرگی است که خداوند از آن منزه است، چون درزمان فرود، پروردگار بین خود و بندگانش حجاب قرار می‌دهد؛ تصدیق حدیث درست و حق محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم درباره عدم رؤیت آشکار خداوند است :
[يهبط وبينه وبين خلقه حجاب]
[ فرود می آید و بین او و آفریدگانش حجاب قرار دارد]

صدق محمد رسول الله عليه الصلاة والسلام
و در فرموده خداوند تعالی نیز تصدیق شده است که :
{هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّـهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿٢١٠} صدق الله العظيم [البقرة].

این ابر حجاب خداوند است که آسمان با آن شکافته می‌شود و به همین دلیل محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
[يهبط وبينه وبين خلقه حجاب]
[ فرود می آید و بین او و آفریدگانش حجاب قرار دارد]

صدق محمد رسول الله عليه الصلاة والسلام
و به همین دلیل محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
[لن يرى الله أحد في الدنيا ولا في الآخرة]
[ هیچ کس در دنیا و آخرت خداوند را نمی بیند]
صدق عليه الصلاة والسلام
اما بنا بر گفته محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم (خداوند)از ورای حجاب با آنها سخن خواهد گفت:
[ما منكم من أحد إلا سيكلمه ربه ليس بينه وبينه ترجمان]
[ کسی از شما نیست که خداوند بدون مترجم با او سخن نگوید]
صدق عليه الصلاة والسلام
ممکن است یکی از علمای مذاهب دیگر(اسلامی) بخواهد با استفاده از قرآن به بحث با من بپردازد و بیان کند: "تو خود را مهدی منتظر می‌دانی (اما) نمی‌خواهی به ما معتقدان مذاهب دیگر(اسلامی) اعتنا کنی گویا که او فقط برای گفتگو با اهل سنت و شیعیان اثنی عشری فرستاده می‌شود. این حدیث باطل است چون از سخن گفتن خداوند با کافران می‌گوید. این حدیث به دروغ به نبیّ نسبت داده شده است که می‌گوید:

ما منكم من أحد إلا سيكلمه ربه ليس بينه وبينه ترجمان]
[ کسی از شما نیست که خداوند بدون مترجم با او سخن نگوید]
تو ما را دعوت می‌کنی تا بر اساس قرآن حکم کنیم(به قرآن احتکام کنیم) اینجاست که من از آیه‌های محکم قرآن برایت حجت می‌آورم که خداوند با کافران سخن نخواهد گفت. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }صدق الله العظيم . [البقرة: ١٧٤]»
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ ایشان می‌گوید اما من مثل شما نیستم که به قسمتی از کتاب ایمان داشته و از بعضی قسمتها روبرگردانم ، (طوری عمل می کنید که ) گویا چیزی از آیاتی که مخالف نظرات باطلتان است نمی‌دانید. زمانی که خداوند از سخن گفتن با کافران جن و انس می‌گوید شما کجا هستید؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الجنّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [الأنعام:١٢٨]؟

و خداوند تعالی می‌فرماید:
{ أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾ قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾ قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾ إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ ﴿١٠٩﴾ فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّىٰ أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ ﴿١١٠﴾ إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿١١١﴾ } صدق الله العظيم . [المؤمنون]
اینجاست که سؤال کننده سرگردان می‌ماند و می‌گوید از آنجایی که بین عقیده و بیان تو با قرآن تناقضی وجود ندارد درباره این فرموده خداوند تعالی به ما فتوا بده که می‌فرماید:
{ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }صدق الله العظيم . [البقرة: ١٧٤]
امام مهدی پاسخ می دهد که این فرموده خداوند تعالی:
{ وَلَا يُكَلِّمُهُمْ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }

از آیه‌های متشابه است چرا که مقصود این نیست که خداوند از ورای حجاب با آنان سخن نخواهد گفت، بلکه منظور (نازل نشدن) وحی تفهیمی از جانب خداوند به قلب است‌؛ مانند وحی خداوند به آدم و همسرش عليهم الصلاة والسلام:
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٣٧} صدق الله العظيم [البقرة:٣٧]
این آدم عليه الصلاة والسلام است که سخن می‌گوید. او و همسرش توبه کردند و اما کلماتی که خداوند با وحی تفهیمی به قلب فرستاد، این بود که بگویند:
{قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٢٣} صدق الله العظيم [الأعراف].

در روز قیامت خداوند با وحی به قلب کافران تفهیم نمی‌کند که بگویند:
{قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٢٣} صدق الله العظيم [الأعراف].

اما آنچه که آنها از خداوند می‌خواهند این است که از آتش خارج شده و به دنیا بازگردند تا به روش دیگری عمل کنند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ ۚ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ ۖ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ ﴿٣٧} صدق الله العظيم [فاطر].
تصور نمی‌کنند که خداوند به آنها اجازه دهد که بدون عمل صالح وارد بهشت شوند، چرا که از رحمت و کرم و عفو و حلم خداوند مأیوسند و قلب آنها به خاطر حجابی که بر آن کشیده شده قادر به دیدن صفات پروردگارشان نیست؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَن كَانَ فِي هَـٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٧٢} صدق الله العظيم [الإسراء]
منظور از نابینایی، نشناختن صفات بزرگ خداوند است. آنها نمی‌دانند که خداوند آنها چقدر رحیم، بخشنده و حلیم است، لذا می‌بینید درخواست می‌کنند به دنیا بازگردند تا مگر به روش دیگری عمل کنند. آنها تصور می‌کنند با عملشان می‌توانند وارد بهشت شوند و از رحمت خدا مأیوسند اما به خداوند قسم که هیچ کس ممکن نیست به بهشت برود مگر آنکه مورد رحمت خداوند قرار گیرد. چرا که کسی قادرنیست هر قدر که عمل صالح انجام دهد جواب احسان خداوند را بدهد. خداوند اعمال صالح را پذیرفته و با کرم خود آنها را چند برابر می‌کند، اما کافران نمی‌دانند و فکر می‌کنند اگر به دنیا بازگردند به سوی اعمالی که از آنها منع شده‌اند باز نمی‌گردند. از آنجایی که نمی‌دانند علم هدایت تنها از جانب پروردگار است؛ شک هم نمی‌کنند و مطمئن هستند که اگر به دنیا بازگردند، بی شک و تردید عمل صالح انجام خواهند داد.
سبحان الله ...از کجا می‌دانند، در حالی که هدایت تنها از جانب خداوند است. آنها نمی‌دانند هدایت به دست خداست و از دست آنها دراین باره کاری برنمی‌آید مگر آنکه به درگاه پروردگار خود توبه و انابه کرده و از او طلب کنند تا قلبشان را هدایت نماید. کافران از این نکته آگاه نیستند، لذا خداوند تعالی می‌فرماید:

{ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ }
صدق الله العظيم . [الأنعام: ٢٨]
در اینجا سؤالی پیش می‌آید که عقل و منطق چگونه می‌تواند بپذیرد که اینها در قلبشان نیت کاذب داشته و می‌خواهند خداوند را فریب دهند، چگونه قلبشان در حالی که در آتش جهنم فریاد می‌کشند چنین قصدی دارد. خداوند تعالی می‌فرماید:

{ وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ }

مقصود خداوند این نیست که بر زبان آنها چیزی جاری می‌شود که در قلبشان نیست، آنها در آتش جهنم فریاد می‌کشند، لذا می‌دانند که اگر خداوند آنها را از آتش جهنم خارج کرده و به دنیا بازگرداند و دوباره اعمال بد و ناپسند خود را تکرار کنند پروردگار نیز بازآ نها را به آتش جهنم می‌اندازد. پس مقصود خداوند از این فرموده :
{ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ }
این نیست که سخنی را بر زبان می‌آورند که در قلب خود به آن اعتقاد ندارند؛ بلکه مقصود خداوند عقاید غلط آنهاست که فکر می‌کنند هدایت شدن به دست آنهاست و به محض بازگشتن به دنیا، بدون تردید اعمال صالح انجام خواهند داد. آنها نمی‌دانند خداوند بین انسان و قلبش حائل می‌شود و کسی جز خداوند قادر به هدایت قلبشان نیست و برای هدایت قلبشان به سوی حق، باید به درگاه خداوند روکرده و انابه کنند. اما آنها همان طور که در دنیا نابینا بودند اینجا هم قادر به دیدن حق نیستند. در دنیا از انبیا درخواست می‌کردند برای اثبات درستی حرفشان آیات تصدیق کننده بیاورند و تصور می‌کردند به محض آنکه خداوند با این آیات تصدیق کننده که معجزه‌ای برای دعوت به سوی حق است، رسول خود را یاری نماید، آنها را باور کرده و به سوی حق هدایت خواهند شد و خداوند تعالی می‌فرماید:

{ وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ ۖ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿١٠٩﴾ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿١١٠﴾وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ﴿١١١﴾ } صدق الله العظيم . [الأنعام]
ای علمای امت اسلامی، از خدا بترسید که شایسته نیست که امام مهدی حق پیرو خواسته های شما گردد. شما به بعضی ازبخش‌های کتاب ایمان داشته و ازبخش‌های دیگر روبرمی‌گردانید و فکر می‌کنید که هدایت شده‌اید(و نمی‌بینید) چقدر درعقایدتان تناقض وجود دارد، شما با پیروی از آیات متشابهی که تأویلشان را نمیدانید، کلام خداوند را متناقض نشان می‌دهید. آیات محکم کتاب را پشت سر انداخته‌اید گویا که از وجود آیات محکم و روشنی که بر خلاف عقاید باطلتان است آگاه نیستید. اما امام مهدی منتظر که به حق از جانب خداوندتان آمده از راسخان در علم کتاب است، او از آیات محکم خداوند آگاهی داشته و به آیات متشابه باور دارد و آنچه که از تأویل آنها می‌داند را خدا به او آموخته است و چی کسی بین شما می‌تواند بگوید که او قطعأ یک آیه از کتاب خداوند را به امام مهدی یاد داده است. به خداوندی که جز او خدایی نیست قسم که به یاد دارم در کلاس پنجم ابتدایی بودم و معلم تربیت اسلامی داشتیم در زمان امتحان کتبی از معنی کلمات سوره ای(از قرآن) مورد سؤال قرار گرفتیم که در برنامه درسی تربیت اسلامی بود.از ما خواسته شده بود که دقیقاً مانند آنچه که در کتاب تربیت اسلامی آمده بود جواب بدهیم، اما من جوابی را می‌نوشتم که مدرس ما سعید جبریل از سودان را به حیرت می‌انداخت. به خدا قسم که اینکار تحدی (مبارزه طلبی ) نبود، اما من قادر نبودم معانی کلمات قرآنی را آن چنان که در کنار سوره نوشته بود به خاطر بسپارم، اگرچه تلاش می‌کردم تا حفظ کنم اما از فکر و خاطرم می‌رفت تا زمان امتحان درس تربیت اسلامی رسید من آخرین شاگردی بودم که از جلسه امتحان خارج شدم و نوشته‌ای بسیار طولانی درباره کتاب خداوند به دست استاد دادم که او را به حیرت انداخت. پرسید ای پسر، این را چه کسی به تو آموخته است. این بیانات برخلاف آن چیزی است که در کتاب درسی تربیت اسلامی برای بیان این سوره آمده است. این باعث تعجب من است به خداوند که این تفسیر با عقل بیشتر می‌خواند. اما تو هنوز کوچکی، آن را ازکجا یاد گرفته‌ای و من جوابی نداشتم که به او بدهم. به خداوند بزرگ سوگند که نمی‌دانستم از کجا آموخته‌ام و چه کسی آن را به من یاد داده است. به خداوند قسم که اگر می‌توانستم تفسیر سوره را بر اساس درس تربیت اسلامی حفظ کنم چرا باید در نوشتن آن تأخیر می‌کردم تا امتحانات را با موفقیت پشت سر بگذارم. اما نمی‌توانستم معانی کلمات را به صورتی که در کتاب در کنار سوره آمده بود حفظ کنم در حالی که در کنار سوره مربعی بود که در آن تنها معانی لغات سوره درج شده بود. به ما دستور داده شده بود که این سوره را حفظ کنیم و در هر سال یک یا دو سوره بیشتر نبود و من به راحتی آنها را به خاطر می‌سپردم .من حافظ درجه یکی بودم اما قادر به حفظ کلماتی که درباره معانی سوره آمده بود نبودم. به خدا قسم که آنها را به خوبی حفظ می‌کردم اما زمانی که نوبت امتحان رسید، همه آنها از ذهن و خاطرم می‌رفت. لذا شروع می‌کردم درباره معانی کلام خداوند در آن سوره فکر کردن و سپس بیان طویلی را نوشتم که باعث حیرت معلم‌مان سعید جبریل سودانی شد که اگر زنده باشد می‌تواند بر این امر شهادت دهد. این اتفاق مربوط به بیست و هفت سال قبل است و این فقط در امتحانات میانه یا اواخر سال اتفاق می‌افتاد. به یاد دارم که سعید جبریل سودانی چه گفت به خداوند بزرگ قسم که کلمات او را به یاد دارم که گفت:" ای پسر، مرا به حیرت انداخته ای" و گفت:" تفسیری که تو نوشته‌ای (نسبت به آنچه که در کتاب درسی آمده است)غلط است اما من جرأت نمی‌کنم علامت غلط روی آن بزنم چرا که می‌ترسم مرتکب گناه شوم، تفسیر تو بیشتر با عقل خوانده و قلب را مطمئن می‌کند. اما چه کسی آن را به تو آموخته است".اما پاسخ من سکوت بود. وقتی این سؤال را از من کرد من تنها سکوت کردم. استاد خندید و گفت:" به خدا که از ده نمره، ده به تو می‌دهم ولی کار تو عجیب و غریب است کلامت منطقی است چرا که با کمک آیات دیگری که در این سوره نیست آنها را تفسیر کرده‌ای. با اینکه غلط املایی داری اما من می‌دانم مقصودت کدام آیه است."
پایان
ای علمای امت اسلامی چه کسی در میان شما هست که بگوید بیان حق قرآن را به من آموخته است؟ به خداوند قسم که تنها خداوند آموزگار من است این وسوسه شیطان نیست بلکه وحی تفهیمی از جانب خداوند رحمان است .چراکه سه راه برای وحی وجود دارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١} صدق الله العظيم [الشورى].
اما این بیان حق در کلام خداوند تعالی که می‌فرماید:
{ وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً}

منظور این است که شایسته نیست خداوند بدون حجاب و آشکارا با انسان سخن بگوید مگر از راه وحی پروردگار به قلب. این وحی تفهیمی است و اما این بیان حق تعالی:
{ أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ}
این وحی با سخن گفتن و کلام همراه است و اما این فرموده خداوند تعالی :

{ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم
منظوراین است که جبریل علیه الصلاة و السلام را به سوی بنده‌ای که می‌خواهد فرستاده و وحی خداوند را به او برساند. حال مثالی درباره وحی تفهیمی پروردگار به قلب برایتان می‌آورم: وحی خداوند به قلب رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام که خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ }صدق الله العظيم . [يوسف: ١٥]
خداوند نه جبریل را بر او فرستاد و نه از ورای حجاب با او سخن گفت، بلکه وحی به قلب او نازل شد (وحی تفهیمی) و به او وحی نمود که خداوند اجازه نمی‌دهد گم شود و خداوند با اوست و خداوند کاری می‌کند تا مکر (برادران )به صلاح او تمام شود تا رویای او به حقیقت پیوسته و به رتبه بالایی از حکومت برسد و سپس در حالی که برادران او را نمی‌شناسند به آنها یاد آوری کند که درچاه با او چه کردند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ }
صدق الله العظيم . [يوسف: ١٥]
یعنی آنها تا زمانی که یوسف عمل گذشته آنها را به یادشان نیاورده است او را نمی‌شناسند. او از آنها دور بوده و حال به عزت و حکومت رسیده است .خداوند تعالی می‌فرماید:
{ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا يُوسُفُ} صدق الله العظيم . [يوسف]
و به همین دلیل خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ }صدق الله العظيم . [يوسف: ١٥]
یعنی آنها تا زمانی که یوسف خود به یادشان نیاورده که چه کرده‌اند او را نمی‌شناسند چرا که او دارای عزت و حکومت شده است. این وحی تفهیمی است که از جانب پروردگار به قلب نازل می‌شود اما برای وحی تفهیمی (اگر در مورد دین باشد) باید جانب خداوند الرحمن برهانی باشد که اگر نباشد وسوسه شیطان است و باید از آن برحذر بود پس نادانسته به خداوند نسبت ندهید که اگر یکی بگوید از جانب خداوند به قلب او وحی تفهیم می‌شود به او پاسخ می‌دهیم:

{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۱۱].
ای عزیزانی که در جستجوی حق هستید، از این که سخن طولانی شد عذر می‌خواهم. تمام بیان به صورت یک مجموعه علمی آورده شده است. شما هر قسمتی را که می‌خواهید انتخاب کرده واگر می‌بینید من اشتباه کرده‌ام، درباره آن با من بحث کنید. از آنجایی که من موظفم قرآن را به حق و درستی برای شما بیان نمایم می‌بینید که درباره یک مسئله اول فتوا داده و سپس آن را بیشتر توضیح می‌دهم و بر دانشتان می‌افزایم تا چیزی گردنم نباشد و باز هنوز فقط بخش کمی از بیان قرآن را گفته‌ام این به جهت فخر فروشی علمی نیست. به خداوند قسم که چنین نیست. من می‌خواهم چیزهایی را که نمی‌دانید به شما بیاموزم تا شکرگذار خداوند باشید. خداوندی که امام مهدی را در میان شما برانگیخت. چقدر امت‌های قبلی در آرزوی فرستاده شدن او بودند و این خوشبختی نصیبشان نشد. آیا به خاطر نعمت و فضلی که خداوند به شما عنایت کرده است از او تشکر نمی‌کنید. خداوند شما و امام مهدی را نیز همراه شما مشمول غفران خود نماید که خداوند من غفور و رحیم است. اما محمود مصری، به او می‌گویم: خداوندا اگر می‌دانی امام ناصر محمد یمانی، شخصیت مهدی منتظر را برای خود جعل کرده و مهدی منتظر و خلیفه حق خداوند و از جانب تو نیست پس امام ناصر محمد یمانی را لعنت کن و اگر امام ناصر محمد یمانی بی شک و تردید همان مهدی منتظر است و ابو حمزه مصری او را تکذیب کرده و به سختی درمقابل او ایستاده است، هم ابو حمزه مصری و هم تمام علمای دین و مسلمین را مورد مغفرت خود قرار ده چرا که آنها نمی دانند من امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هستم و خدای من تو بیش از بنده‌ات نسبت به بندگانت رحیمی و وعده تو حق است و تو ارحم الراحمینی وسلامُ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين.
أخوكم الذليل عليكم الذي يخفض لكم جناح الذل من الرحمة
خليفة الله وعبده الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة 36833 من موضوع سلسلة حوارات الإمام في منتديات أشراف أونلاين..

- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
07 - 01 - 1432 هـ
14 - 12 - 2010 مـ
02:24 صباحاً
ــــــــــــــــــــ


بيانٌ آخر في المنتديات العلميّة العالميّة الهاشميّة إلى كافة علماء الأمّة بطلب الحوار في موقعٍ محايد ..

بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
{إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿٥٦} صدق الله العظيم [الأحزاب]. اللهم صلِّ وسلم وبارك على كافة أنبيائك ورسلك وآلهم الطيبين والتابعين للحقِّ في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين..

من المهديّ المنتظَر إلى كافة العلماء وخطباء المنابر ومُفتي الديار في كافة الأقطار، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته وإني أدعوكم إلى الحوار في طاولة الحوار الأخرى مع المهديّ المنتظَر في منتديات الرابطة العلمية العالمية للأنساب الهاشمية، وليس المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني إلا ضيفٌ لديهم ولم يكن أصحاب هذا الموقع من الأنصار ولم يكونوا ضدّ المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني ولا يزالون يتحرون في الأمر حتى يتبيّن لهم هل الإمام ناصر محمد اليماني هو حقًا المهديّ المنتظَر أم كذاب أشر؟ وعلى كلّ حالٍ فهم مُنتصرون بكلا الحالتين باستضافتهم لحوار الطرفين ناصر محمد اليماني وكافة علماء الأمّة وخطباء المنابر ومفتي الديار كون كثيرٌ من علماء الأمّة يتهربون من الحوار مع ناصر محمد اليماني في موقعه
(موقع الإمام المهدي ناصر محمد اليماني) بسبب الدعايات التي ينشرها أبو حمزة محمود المصري، ولذلك اتّخذنا القرار الآخر أن يكون ناصر محمد اليماني ضيفاً في المنتديات العلميّة العالميّة للأنساب الهاشمية. ولكنّي أستحلفهم بالله العظيم ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم أن لا تأخذهم العزّة بالإثم مع صاحبهم في النسب الإمام المهدي ناصر محمد اليماني فلا ينبغي لآل البيت أن تأخذهم حمية الجاهليّة الأولى؛ بل أقول لهم: يا آل بيت محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في العالمين كونوا شهداء بالحقّ، فإن وجدتم صاحبكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني يدعو إلى الحقّ ويهدي إلى صراطٍ مستقيمٍ فالحقّ أحقّ أن يُتبع، وإن وجدتم الإمام ناصر محمد اليماني على ضلالٍ مبينٍ فقد وجب عليكم أنتم أن تصدّوا صاحبكم الإمام ناصر محمد اليماني حتى لا يضلّ المسلمين ويشوّه بآل البيت كون المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني إمّا أن يكون عِزاً لكم وللمسلمين وإمّا أن يكون عاراً عليكم كونه يفتي أنّه من آل البيت الهاشمي القرشي.

وبما أنّي الإمام المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم لا شكّ ولا ريب اسمحوا لي أن أعلن لكم بنتيجة الحوار مُقدَّماً وأُزكّيها بالقسم الحقّ وأقول:
أقسمُ بالله العظيم الذي يحيي العظام وهي رميم ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم لو اجتمع في هذا الموقع كافة علماء الدين من الجنّ والإنس لحوار الإمام المهدي ناصر محمد اليماني حصرياً من القرآن العظيم فإنّكم سوف تجدون أنّ الإمام ناصر محمد اليماني هو حقاً المهيمن بالعلم والسُلطان من محكم القرآن على كافة علماء الثقلين وإنا لصادقون، وإن غلبني أحد علماء المسلمين أو النّصارى واليهود حتى في مسألةٍ واحدةٍ فقط من القرآن فهيمن على الإمام ناصر محمد اليماني بالبيان الأهدى سبيلاً والأصدق قيلاً فعلى الإمام ناصر محمد اليماني أن يتراجع في عقيدته أنّه هو المهديّ المنتظَر وعلى جميع الأنصار السابقين الأخيار في عصر الحوار من قبل الظهور من جميع الأقطار أن يتراجعوا عن اتِّباع ناصر محمد اليماني لو غلبه أيُّ عالِمٍ من علماء الأمّة ومفتي الديار ولو في مسألةٍ واحدةٍ، وهيهات هيهات وربّ الأرض والسماوات لألجمنَّكم بآيات الكتاب المحكمات البيّنات لعالِمكم وجاهلكم حتى أجعلكم بين خيارين اثنين لا ثالث لهما؛ إمّا أن تعتصموا بحبل الله القرآن العظيم وتكفروا بما يُخالف لمحكم الذكر سواءً يكون في التوراة أو الإنجيل أو في السُّنة النبويّة المحمديّة كون الإمام المهدي مُصدِّقاً بالتوراة والإنجيل ومُصدِّقاً بالسُّنة النبويّة، وإنّما يكفر المهديّ المنتظَر بما خالف فيهم لمُحكم الذكر كونه الكتاب الوحيد المحفوظ من التحريف لكافة البشر هُدًى ورحمةً للمؤمنين به أنزله الله بالحقّ إلى الناس أجمعين وحفظه من التحريف حتى لا تكون للناس الحجّة على الله من بعد تنزيل كتابه القرآن العظيم ذكراً للعالمين لمن شاء منهم أن يستقيم حتى لا يقولوا إنّما تنزَّل الكتاب على طائفتين من قبلنا اليهود والنصارى وكنا عن دراستهم لغافلين. وكذلك تمّ تحريف كتبهم التوراة والإنجيل واختلفوا فيها ولم نعد نعلم أيُّهم على الحقّ المُبين. ولكن هيهات هيهات فقد أنزل الله كتابه الموسوعة لكتب الأنبياء والمرسلين من الإنس والجنّ إلى الإنس والجنّ ليجعله البرهان الحقّ لمن أراد أن يتّبعه. تصديقاً لقول الله تعالى:
{قُلۡ هَاتُوا۟ بُرۡهَـٰنَكُمۡۖ هَـٰذَا ذِكۡرُ مَن مَّعِیَ وَذِكۡرُ مَن قَبۡلِیۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٱلۡحَقَّۖ فَهُم مُّعۡرِضُونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:٢٤].

ليجعله الحجّة على الربّ للذين يتّبعون الكتاب المحفوظ من التحريف فيدخلهم في رحمته ويقيهم من عذابه، وليجعله الحجّة للربّ على من أعرض عن اتّباع الذكر المحفوظ من التحريف فيعذبه الله عذاباً نُكراً وذلك حتى لا تكون لكم الحجّة على الله يوم القيامة. وقال الله تعالى:
{وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾ أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ ۚ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ من ربّكم وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾ هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ ۗ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا ۗ قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿١٥٨﴾ إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿١٥٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

ويا معشر علماء الأمّة ومفتي ديارهم وأمّتهم لقد جعل الله القرآن حُجّة لكم عند ربّكم فيرحمكم تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

حتى لا تكون لكم الحجّة على ربّكم فتقولوا:
{إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ} ولكن لله الحجّة البالغة عليكم وعلى اليهود والنصارى وكافة العالمين إذ أنزل إليهم كتابه القرآن العظيم إلى الناس أجمعين. تصديقاً لقول الله تعالى: {قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّـهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿١٥٨} صدق الله العظيم [الأعراف].

وإنما يتّبع محمدٌ رسول الله هذا القرآن العظيم ويدعو المختلفين إلى الاحتكام إلى محكم القرآن العظيم تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا ۚ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّـهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿٣٧} صدق الله العظيم [الرعد].

فإذا كان هذا التهديد والوعيد إلى محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم تجدون إنّ الله يُحذِّره أن يتّبع ما خالف لمُحكم القرآن العظيم فيما سواه، فما بالكم بأنفسكم يا أمّة محمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم، أفلا تتقون؟ ألا والله الذي لا إله غيره لا يغني عنكم أبو حمزة محمود المصري الذي يصدّ عن دعوة الإمام المهدي ناصر محمد اليماني صدوداً كبيراً كونه لم يصدّ عن اتباع الإمام المهدي ناصر محمد؛ بل يصدّكم عن اتّباع آيات الكتاب المحكمات البيّنات لعالِمكم وجاهلكم، وما كذب الإمام المهدي ناصر محمد وما كذب جده محمد صلى الله عليه وآله وسلم كونه ليس كلام الإمام المهدي ناصر محمد ولا كلام جده محمد صلى الله عليه وآله وسلم؛ بل هو كلام الله ومن أصدقُ من الله حديثاً؟ فليتذكر محمود قول الله تعالى:
{قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَـٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّـهِ يَجْحَدُونَ ﴿٣٣} صدق الله العظيم [الأنعام].

فاتقِ الله يا محمود ولا تصدّ عن اتباع القرآن العظيم وإنما أذَّكرك بآيات الله المحكمات هُنّ أمّ الكتاب وتذكّر قول الله تعالى:
{فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ من ربّكم وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:١٥٧].

وقال الله تعالى:
{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ ۚ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۖ وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٥٧} صدق الله العظيم [الكهف].

وقال الله تعالى:
{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا ۚ إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ ﴿٢٢} صدق الله العظيم [السجدة].

وإنما الإمام المهدي ناصر محمد ليس إلا مُذَكِّرٌ بالقرآن من يخاف وعيد من كافة العبيد. تصديقاً لقول الله تعالى:
{نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ ۖ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ ﴿٤٥} صدق الله العظيم [ق].

ألا والله لا ولن يتبع مُحكم كتاب الله ويكفر بما خالف لمحكم كتاب الذكر المحفوظ من التحريف فيتبعه إلا الذين يخشون ربّهم فلن يعرضوا عن كلامه الحقّ تصديقاً لقول الله تعالى:
{إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَـٰنَ بِالْغَيْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿١١} صدق الله العظيم [يس].

ويا علماء المسلمين والنصارى واليهود وأمّتهم والناس أجمعين، اتقوا الله وفرّوا من الله إليه إني لكم منه نذيرٌ مبينٌ لأبيّن البيان الحقّ لكتاب الله القرآن العظيم فآتيكم ببيانه من محكم قرآنه القول الحقّ من ربٍّ رحيمٍ وليس بقول الظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً ولذلك تجدونني أعلن لكم نتيجة الحوار من قبل الحوار كوني لن أُفتيكم بشيءٍ ومن ثم أقول والله أعلم عن الحقّ فإن أخطأت فمن نفسي والشيطان! وأعوذُ بالله أن أكون من الذين يقولون على الله ما لا يعلمون ويحسبون أنّ ذلك هو الاجتهاد، وإنكم لخاطئون فليس الاجتهاد كما تزعمون أن تقولوا على الله ما لا تعلمون! فذلك أمرٌ من الشيطان أن تقولوا على الله ما لا تعلمون علم اليقين أنّه الحقّ من ربّ العالمين، فلا تتّبعوا خطوات الشيطان الذي يأمركم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون أنّه الحقّ من ربّكم. وقال الله تعالى:
{وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة]، فاتّقوا الله وأطيعوني لعلكم تُرحمون، ولا تُصدّقوا الإمام ناصر محمد اليماني ما لم يأتِكم بالبرهان الحقّ من ربّكم يستنبطه لكم من محكم كتابه.

وأما الاجتهاد الحقّ فجميع الأنبياء والمرسلين والمهديّ المنتظَر كانوا مجتهدين في البحث عن الحقّ حتى هداهم الله إلى الحقّ فوهبهم حُكماً وعلماً ومن ثم يدعون الناس على بصيرةٍ من ربّهم، فاتّبِعوا نهجهم في الدين ولا تقولوا على الله ما لا تعلمون، فذلك هو سبب ضلالكم وتفرّقكم وهو أنّكم تقولون على الله ما لا تعلمون له بالبرهان الحقّ من الرحمن، كونكم اعتمدتم على الروايات والأحاديث بحجّة أنّها وردت عن أُناسٍ ثقاتٍ عن النبيّ وأعرضتم عن آيات الكتاب المحكمات الذي جعله الله المرجع والحكم المُهيمن بالحقّ فيما كنتم فيه تختلفون، برغم أنّي لا أطعن في الثقات من صحابة محمد رسول الله الحقّ شيئاً صلى الله عليه وعليهم وسلم تسليماً، وإنّما يفتري عليهم وعلى النبيّ الذين يُظهرون الإيمان ويُبطنون الكفر والمكر ليصدّوكم عن اتّباع الذكر، فهل أنتم مهتدون؟ فكيف تصدِّقون ما ورد عن الثقات حسب زعمكم وهو مخالفٌ لمحكم آيات الكتاب البيّنات لعالِمكم وجاهلكم كمثل عقيدتِكم في رؤية عظمة ذات الله جهرةً! سبحانه وتعالى عُلوَّاً كبيراً أن يتحمل رؤية عظمة ذات الله جهرةً أيُّ شيءٍ من خلقه مهما كان خلقه عظيماً فلا ولن يتحمل رؤية عظمة ذات الله جهرةً حتى الجبل العظيم، ولذلك ضرب الله جبل الطور مثلاً لكم ولنبيّ الله موسى عليه الصلاة والسلام وبني إسرائيل والناس أجمعين؛ بل جعل الله عقيدة رؤية الله جهرةً متوقفةً على ثبوت الجبل العظيم أمام رؤية عظمة ذات الله سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً. وقال الله تعالى:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٤٣} صدق الله العظيم [الأعراف].

فهل تعلموا البيان الحقّ لقول نبيّ الله موسى:
{فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:١٤٣]؟ وتلك توبته من عقيدة رؤية عظمة ذات الله جهرة سبحانه وتعالى علواً كبيراً! كون الله ما كان له أن يُكلِّم أحداً من خلقه جميعاً إلا من وراء حجاب سواء الملائكة أو الجنّ والبشر وما كان لله أن يكلمهم جهرةً تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١} صدق الله العظيم [الشورى].

ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد الإخوان من علماء السُّنة فيقول: "مهلاً مهلاً يا ناصر محمد اليماني فقد تبيّن لنا أنّك لستَ المهديّ المنتظَر بل كذاب أشرّ من الشيعة الاثني عشر كونك تُنكر رؤية الله بالبصر الناظر". ومن ثمّ يردّ عليهم المهديّ المنتظَر وأقول: ألا والله إنَّ كثيراً من الشيعة يودّون لو يكون المقصود بقول الله تعالى:
{إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:٥١]؛ يودّون لو يقصد بذلك أبتي الإمام علي بن أبي طالب عليه الصلاة والسلام ولكنكم وهم يعلمون أنه يقصد الله عظمة ذات الله سبحانه وتعالى علواً كبيراً، والسؤال الذي يطرح نفسه: فهل الله {عَلِيٌّ حَكِيمٌ} في الدنيا والآخرة أم إنه علي حكيم في الدنيا؟ ما لكم كيف تحكمون! وما كان للإمام المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم أن يتّبع أهواء الشيعة أو السُّنة والجماعة؛ بل أنا المهديّ المنتظَر جعلني الله حكماً بينكم بالبيان الحقّ للذكر فإن كنت أصدق الشيعة الاثني عشر بعدم رؤية الله جهرةً بالبصر وفي البعث الأول من القبور من قبل البعث الشامل يوم النشور فسوف تجدوني أكذبهم في مواضيع أُخر فأصدّق السُّنة والجماعة فيه كمثل فتواي في الحديث الحقّ لمحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: [تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي أبداً كتاب الله وسنتي] صدق عليه الصلاة والسلام، كون السُّنة النّبويّة إنّما هي البيان الحقّ للقرآن ومزيدٌ من الشرح والتوضيح، وإنما نكفر بما خالف منها لمحكم القرآن في بيان السُّنة النّبويّة كون أحاديث السُّنة النّبويّة ليست محفوظةً من التحريف والتزييف كونها لم تكتب إلا بعد حينٍ من موت النبيّ صلى الله عليه وآله وسلم حتى لا يختلط على الناس كلام الله في القرآن وكلام الرسول في البيان بشرح القرآن. وكذلك يعلم أنهم ليوجد فريقاً منهم يُظهرون الإيمان ويُبطنون الكفر والمكر في صدّ البشر عن اتباع الذكر بأحاديث تخالف لمحكم الذكر جملةً وتفصيلاً اختلافاً كثيراً، ولذلك نهاكم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بادئ الأمر عن كتابة أحاديث السُّنة النبويّة حتى يكون القرآن هو المرجع فيما اختلفتم فيه من أحاديث البيان في السُّنة النبويّة.

ومن ثم نعود لاستكمال حكم رؤية الله جهرةً لكشف أحاديث الفتنة الموضوعة في السُّنة النبويّة التي تثبت رؤية الله جهرةً وقالوا عن النبيّ أنه قال:
اقتباس المشاركة :
[إنكم سترون ربكم يوم القيامة كما ترون القمر البدر لا تضامون في رؤيته] تصديقاً لقول الله تعالى: {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة:٢٢].
انتهى الاقتباس
ومن ثمّ يردّ عليهم المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّهم وأحكم بينهم بالحقّ وأقول: إنما ذلك الحديث فتنةٌ موضوعةٌ بمكرٍ ودهاءٍ خبيثٍ حتى تظنوا أنه جاء تأويلاً لقول الله تعالى: {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة:٢٢].

ولكن تلك الآية من آيات الكتاب المتشابهات والتشابه هو بالضبط في قول الله تعالى:
{نَّاظرَةٌ} وظننتم أنه يقصد ناظرة بالنظر وهو يقصد الانتظار وليس النظر بالأبصار ولذلك قال الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧} صدق الله العظيم [آل‌ عمران].

ألا وإن آيات الكتاب المتشابهات ليست إلا بنسبة عشرة في المائة من كلمات الكتاب ولسوف أُعلمكم بالحقّ كيف؛ ولسوف أعلمكم كيف تستطيعون أن تميّزوا بين الآيات المتشابهات والآيات المحكمات هنّ أمّ الكتاب ولسوف أضرب لكم على ذلك مثلاً في قول الله تعالى:
{وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤} صدق الله العظيم [البقرة].

ومن ثمّ تمّ تأسيس عقيدة الشيعة في أنّ الأنبياء والأئمة المصطفين معصومون من الخطيئة عصمةً مطلقةً. ثم يقول لكم الإمام المهدي يا معشر الشيعة الاثني عشر إنما تلك من الآيات المتشابهات والتشابه بالضبط هو في قول الله تعالى:
{لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:١٢٤].

بل التشابه بالضبط هو في كلمة
{الظَّالِمِينَ} فظنّ الشيعة أنه يقصد ظُلم الخطيئة ولذلك اتّبعوا التشابه في قول الله تعالى: {قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:١٢٤].

ومن ثم اعتقد الشيعة أنّ الأنبياء والأئمة معصومون من الخطيئة عصمةً مطلقةً، وما يريد الإمام المهدي أن يعلم الشيعة والسُّنة هو كيف أنهم يستطيعون بكل يسرٍ وسهولةٍ أن يميِّزوا بين الآيات المتشابهات وبين الآيات المحكمات فالأمر يسيرٌ جداً حتى لا تجعلوا كتاب الله متناقضاً بتفاسيركم الظنيّة فتهلكوا كون عقيدة الشيعة في عصمة الأنبياء والمرسلين والأئمة المصطفين من الخطيئة قد جاء مناقضاً لقول الله تعالى:
{إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾ إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [النمل].

وهنا يقصد ظلم الخطيئة بارتكاب السوء كمثل رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام قتل نفساً بغير حقٍّ فتاب وأناب:
{قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿١٦} صدق الله العظيم [القصص].

وذلك تصديقاً لقول الله تعالى:
{إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾ إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [النمل].

إذاً يا قوم ليس الأنبياء والمرسلين والأئمة المُصطفين معصومين من ظلم الخطيئة عصمةً مطلقةً غير أنهم معصومون من الافتراء على الله بغير الحقّ، وأما الخطيئة فهم مُعَرَّضون كغيرهم، فلا تُبالغوا فيهم بغير الحقّ، فإن التعظيم بالمبالغة بغير الحقّ يؤدي إلى الإشراك، وإن الإشراك يؤدي إلى النار وبئس القرار، فاتقوا الله واتبعوا البيان الحقّ للذكر.

ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد علماء الشيعة الاثني عشر ويقول: "إذاً فما يقصد الله تعالى بقوله:
{وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة]؟ والسؤال يا ناصر محمد اليماني هو بالضبط في قول الله تعالى: {قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم". ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهدي ناصر محمد اليماني وأقول: قال الله تعالى: {إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ} صدق الله العظيم [لقمان:١٣]، فهو يقصد ظُلم الشرك بالله فكيف يستطيع نبيّ أو رسولٌ أو إمامٌ كريم أن يخرج الناس من الظلمات إلى النور وهو من الظالمين لأنفسهم من الذين يلبسون إيمانهم بظلم الشرك؟ وحتى يستطيع الأنبياء والمرسلين والأئمة المصطفين أن يخرجوا الناس من الظلمات إلى النور فقد عصمهم الله من ظلم الشرك بالله وطهّرهم تطهيراً. فاتقوا الله وأطيعون ما دمت المهيمن عليكم بالحُكم الحقّ من محكم الكتاب إني لكم ناصحٌ أمينٌ.

وكذلك برهان السُّنة والجماعة في رؤية الله جهرةً فقد استندوا على قول الله تعالى:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة:٢٢].

ومن ثم نقول لهم الحقّ: فحتى تعلموا علم اليقين هل هذه الآية من الآيات المتشابهات أم من المحكمات فارجعوا لفتوى الله عن رؤيته في قلب وذات الموضوع فإن وجدتم النفي لرؤية الله جهرةً في الدنيا والآخرة فاستغفروا الله فلا ينبغي أن يكون هناك تناقضٌ في كتاب الله، فمن ثمّ تعلمون أنّ قول الله تعالى:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة:٢٢]؛ أنّها من الآيات المتشابهات، فتعالوا لنطبق التأكيد والبحث عن حقيقة هذه الآية هل من الآيات المحكمات أم من المتشابهات؟ فلا بدّ لكم أن تنظروا لفتوى الله في قلب وذات الموضوع عن رؤية ذات الله فهل ممكن ذلك؟ وتجدون الجواب في انتظاركم في قول الله تعالى: {وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٤٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

ومن ثمّ يقول كل من يعتقد برؤية الله جهرةً كمثل قول نبيّ الله موسى عليه الصلاة والسلام الذي كان يعتقد برؤية الله جهرةً حتى إذا ضرب الله لنبيّه مثلاً أنه لا ولن يتحمل رؤية عظمة الله أي شيء من خلقه حتى الجبل العظيم، ومن ثمّ استغفر اللهَ نبيُّه موسى وتاب وأناب وقال:
{سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم.

ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد علماء السُّنة فيقول: "ولكن يا ناصر محمد اليماني لعلّ ذلك في الدنيا". ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهدي ناصر محمد اليماني وأقول: فهل ينبغي لله أن يتّخذ صاحبةً أو ولداً في الآخرة؟ ثمّ يردّ علينا أحد علماء السنة فيقول: "سبحان الله العظيم! فإن تلك من صفات الله الأزليّة أنّه لن يتّخذ صاحبةً ولا ولداً لا في الدنيا ولا في الآخرة". ثمّ يردّ عليه الإمام المهدي وأقول: صدقت، ولكن لماذا تمّ فصل رؤيّة الله جهرةً عن صفاته الأزليّة برغم أنّ فتوى عدم رؤية الله جهرةً جاءت كذلك من ضمن صفات الربّ الأزلية؟
{سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿١٠٠﴾ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ ۖ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠١﴾ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

فتدبّروا في قول الله تعالى:
{ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم؛ بمعنى أنّ الذي سوف يكلمكم جهرةً وأنتم ترونه فليس ذلكم الله ربّكم، فاتّقوا الله يا أولي الألباب! ألا والله لو تتّبعوا الإمام المهدي بعقيدة عدم رؤية الله جهرةً لما استطاع المسيح الكذاب أن يفتِنكم شيئاً لو اعتقدتم بالعقيدة الحقّ (عدم رؤية الله ذات الله جهرةً سبحانه وتعالى علواً كبيراً) كونه يتنزّل سبحانه وبينه وبين خلقه حجابٌ تصديقاً لحديث محمد رسول الله الحقّ صلى الله عليه وآله وسلم عن عدم رؤية الله جهرة فقال: [يهبط وبينه وبين خلقه حجاب] صدق محمد رسول الله عليه الصلاة والسلام.

وذلك تصديقاً لقول الله تعالى:
{هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّـهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿٢١٠} صدق الله العظيم [البقرة].

فذلك حجاب الربّ الغمام الذي تُشقق به السماء ولذلك قال محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
[يهبط وبينه وبين خلقه حجاب] صدق محمد رسول الله عليه الصلاة والسلام، ولذلك قال محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: [لن يرى الله أحد في الدنيا ولا في الآخرة] صدق عليه الصلاة والسلام، ولكنه يكلِّمهم تكليماً من وراء الحجاب، تصديقاً لقول محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: [ما منكم من أحد إلا سيكلمه ربه ليس بينه وبينه ترجمان] صدق عليه الصلاة والسلام.

ولربّما يودّ أن يقاطعني عالِمٌ من المذاهب الأخرى فيريد أن يجادلني من القرآن فيقول: "يا أيّها المهديّ المنتظَر المزعوم الذي لا يكاد أن يعبرنا نحن المذاهب الأخرى وكأنّه مرسلٌ لحوار السُّنة والشيعة الاثني عشر؛ بل هذا حديثٌ باطلٌ كونه يفتي كذلك بتكليم الله للكافرين فهذا حديث مفترى عن النبيّ أنه قال:
[ما منكم من أحد إلا سيكلمه ربه ليس بينه وبينه ترجمان]، ولكنك تدعونا للاحتكام إلى القرآن وها أنا أقيم عليك الحجّة بالحقّ من محكم القرآن عن عدم تكليم الله للكافرين وأقول: قال الله تعالى: {وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّـهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [البقرة:١٧٤]".

ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهدي ناصر محمد اليماني وأقول: ولكنّي لستُ مثلكم تؤمنون ببعض الكتاب وتعرضون عن بعض وكأنّكم لا تعلمون بآيةٍ تخالف لمعتقدكم الباطل، فأين أنت من تكليم الله للكافرين من الجنّ والإنس في قول الله تعالى:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الجنّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [الأنعام:١٢٨]؟ وقال الله تعالى: {أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾ قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾ قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾ إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ ﴿١٠٩﴾ فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّىٰ أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ ﴿١١٠﴾ إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿١١١﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون]. ومن ثم يتوقف السائل حائراً فيقول: "بما أنّه ليس في عقيدتك ولا بيانك تناقضٌ للقرآن فأفتنا في قول الله تعالى: {وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [البقرة:١٧٤]".

ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهدي وأقول: إن قول الله تعالى:
{وَلَا يُكَلِّمُهُمْ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ} من الآيات المتشابهات كونه لا يقصد التكليم من وراء الحجاب وإنّما يقصد التكليم بوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب كما أوحى الله إلى خليفته آدم وزوجته عليهم الصلاة والسلام. وقال الله تعالى: {فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٣٧} صدق الله العظيم [البقرة:٣٧]. وإنّما المتكلم هو آدم عليه الصلاة والسلام التائب إلى ربِّه هو وزوجته وأما الكلمات التي كلَّمهم الله بها بوحي التّفهيم إلى قلوبهم أن يقولا: {قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٢٣} صدق الله العظيم [الأعراف]. وذلك هو التكليم الذي لم يكلم الله به الكافرين يوم القيامة بوحي التّفهيم إلى قلوبهم أن يقولوا: {رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ} صدق الله العظيم، بل يسألوا الله أن يخرجهم من النار ليرجعهم إلى الدنيا لكي يعملوا غير الذي كانوا يعلمون، وقال الله تعالى: {وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ ۚ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ ۖ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ ﴿٣٧} صدق الله العظيم [فاطر].

وذلك بظنهم أنّه لن يدخلهم الجنّة إلا بعملهم كونهم يائسون من رحمته ومن كرمه وعفوه وحلمه كونه بين رؤية قلوبهم لعظمة صفات ربهم حجاباً مستوراً. تصديقاً لقول الله تعالى
: {وَمَن كَانَ فِي هَـٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٧٢} صدق الله العظيم [الإسراء]؛ أي أعمى البصيرة عن معرفة صفات الربّ العظمى، فهم لا يعلمون كم ربهم رحيم عفو حليم ولذلك تجدونهم يسألونه الرجعة للدنيا لكي يعملوا غير الذي كانوا يعملون كونهم يائسين أن يدخلوا جنته برحمته بل بعملهم فقط. ألا والله لن يدخل الجنة أحدٌ إلا برحمة الله وليس بعمله فقط كونهم لا يستطيعون أن يجزوا ربّهم شيئاً مهما عملوا من الصالحات، وإنّما يتقبّل الله أعمالهم الصالحة فيضاعفها لهم بكرمه أضعافاً مضاعفة ولكن الكافرين لا يعلمون، وكذلك فما يدريهم أنّهم إذا رجعوا للدنيا أنّهم لن يعودوا لما نُهوا عنه كونهم يجهلون علم الهدى أنّه لله، ولذلك لم يكن لديهم شكّ أنّهم لو يرجعوا للدنيا فسوف يعملون عملاً صالحاً لا شكّ ولا ريب!

ويا سبحان الله! فما يدريهم والهدى هدى الله وليس الهدى هداهم، ونظراً لعدم معرفتهم أنّ الهدى بيد الربّ وليس لهم من الأمر شيء إلا الإنابة إلى الربّ ليهدي القلب ولكن الكافرون لا يعلمون. لذلك قال الله تعالى:
{وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:٢٨].

والسؤال الذي يطرح نفسه هو: فهل يقبل العقل والمنطق أنّ في قلوبهم نيّة الكذب على ربِّهم ويريدون أن يخدعوه، فكيف تنوي قلوبهم ذلك وهم يصطرخون في نار جهنم وقال الله تعالى:
{وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ} صدق الله العظيم؟ إذاً الله لا يقصد أنّهم يقولون بألسنتهم ما ليس في قلوبهم كونهم يصطرخون في نار جهنم فهم يعلمون أنّه لو يخرجهم من النار فيعيدهم للحياة الدنيا ثم يعودون لأعمال السوء أنه سوف يعيدهم في نار جهنم إذاً فلن يقصد الله بقوله تعالى: {وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ} صدق الله العظيم؛ أنهم يقولون ما ليس في قلوبهم؛ بل يقصد كاذبون عقائدياً كونهم يعتقدوا أنّ الهدى هداهم وأنّه بمجرد ما يعيدهم إلى الدنيا سوف يعملون صالحاً لا شكّ ولا ريب كونهم لا يعلمون أنّ الله يحول بين المرء وقلبه فمن يهدي قلوبهم إلا الله، ولذلك وجبت الإنابة إلى الربّ ليهدي القلب إلى الحقّ، فهم كذلك لا يزالون عمياناً عن الحقّ كما كانوا في الدنيا، ففي الدنيا كذلك كانوا يَسألون أنبياءَهم آيات التصديق من ربّهم ويعتقدون أنه بمجرد ما يؤيّد الله رسوله بآية التصديق من عنده تكون معجزةً لدعوته إلى الحقّ أنّهم سوف يصدِّقونه فيهتدون إلى الحقّ. وقال الله تعالى: {وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ ۖ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿١٠٩﴾ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿١١٠﴾ وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ﴿١١١﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

ويا معشر علماء أمّة الإسلام اتّقوا الله، وما كان للإمام المهدي الحقّ أنْ يتّبع أهواءكم فإنكم تؤمنون ببعض الكتاب وتعرضون عن بعضٍ وتحسبون أنّكم مهتدون! فكم في عقائدكم من تناقضٍ كبيرٍ؛ بل جعلتم كلام الله متناقضاً بسبب اتّباعكم المتشابه الذي لا تحيطون بتأويله علماً ولكنكم تذرون محكم كتاب الله وراء ظهوركم وكأنّكم لا تعلمون بوجود آياتٍ أخرى بيّناتٍ محكماتٍ تخالف معتقداتكم الباطلة. ولكنّني الإمام المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم من الراسخين في علم الكتاب أعلمُ بمحكمه ومؤمنٌ بمتشابهه وأعلم بتأويله مما علمني ربّي، فمن ذا الذي يقول أنّه قط علَّم الإمام المهدي ببيان آيةٍ في كتاب الله؟ ألا والله الذي لا إله غيره إنّي أتذكر وأنا في الصف الخامس الابتدائي كان لدينا مدرس التربيّة الإسلاميّة وحين يأتي الامتحان في الأوراق فيأتي بأسئلةٍ عن المعنى لكلمات في سورة في مادة التربيّة الإسلاميّة ويريد منا أن نأتيه بالجواب كما هو في كتاب التربيّة الإسلاميّة، ولكنّي كنت آتيه بالبيان حتى صار أصبح مذهولاً ذلك المدرس ويسمّى (سعيد جبريل) من جمهورية السودان؛ ألا والله ما كان ذلك تحدياً منّي ولكني لم أستطع أن أحفظ معاني كلمات القرآن التي يكتبونها بجانب السورة برغم أنّي أحاول حفظها ثم تطير من فكري وذاكرتي؛ حتى إذا جاء الامتحان لمادة التربيّة الإسلاميّة فكنت آخر من يخرج من الطلاب في الامتحان ومن ثمّ أقدم للأستاذ بياناً طويلاً عريضاً مفصلاً تفصيلاً ومن كتاب الله، حتى ذُهل الرجل وقال: "فمن علَّمك بهذا يا بني؟ فهذا التفسير مخالف لمعاني الكلمات التي بجانب السورة في مادة التربيّة الإسلاميّة، فقد حيَّرتني والله كون تفسيرك هو الأقرب للعقل ولكنّك لا تزال صغير السن! فأين تعلّمت هذا التفسير؟". فلم أستطع أن أردّ له الجواب كوني والله العظيم لم أكن أعلم كيف تعلّمتُه ومن الذي علمني؛ ألا والله لو كنت أستطيع حفظ التفسير لتلك السورة كما هو في مادة التربيّة الإسلاميّة لما تأخرتُ في كتابته لكي أكون الطالب الناجح في الامتحان، ولكنّي لم أستطع حفظ معاني الكلمات التي تأتي بجانب السورة برغم أنّهم لا يأتون إلا بمعانٍ لكلماتٍ من السورة فتكون في مربع بجانب السورة، ولكنهم كذلك يأمروننا بحفظ تلك السورة لأن ليس في مادة التربيّة الإسلاميّة إلا سورةً أو اثنتين على مدار العام، ولذلك كنت أحفظهم بيسر وكنت أحصل على الدرجة الأولى في الحفظ إلا بحفظ الكلمات! فوالله لم أكن أستطِع برغم أنّي أحفظهم جيداً (حفظ صمّ)، حتى إذا وصلنا لقاعة الامتحان فَتَطِرْنَ من رأسي وتَذْهَبْنَ من ذاكرتي؛ حفظ تلك المعاني، فألجأ إلى التفكير عن المعنى لكلام الله في تلك السورة ومن ثمّ أسرد له بياناً طويلاً عريضاً حتى يصير المعلم (سعيد جبريل السوداني) في دهشةٍ! فإذا كان حياً يرزق فسوف يكون على ذلك من الشاهدين وكان ذلك قبل سبعة وعشرين عاماً ولم تكن تحدث لي تلك التفسيرات إلا حين يأتي الاختبار لنصف العام أو النهائي آخر العام، وإنما أتذكر الأستاذ (سعيد جبريل السوداني) وكنت والله العظيم أتذكر كلماته كونه كان يقول لي: "لقد حيّرتني أيها الصبي فإن قلت أن تفسيرك الذي كتبت خطأ فأسجل عليه علامة خطأ خشيت من الإثم كون تفسيرك للسورة هو الأقرب إلى العقل ويطمئن إليه القلب! ولكن من علمك؟". فلم يجد مني غير الصمت حين يسألني بهذا السؤال فقط أصمت ثم يضحك الأستاذ وقال: "والله سوف أعطيك عشرة على عشرة فأمرك غريب وعجيب وكلامك منطقي كونه مُؤيد بآيات أخرى لم تكن من ذات السورة برغم أنك تكتبها خطأ في الإملاء، ولكني أفهم أيّ آية تقصد". انتهى...

ويا علماء أمّة الإسلام فمن ذا الذي يقول إنّه علمني البيان الحقّ للقرآن منكم جميعاً، وتالله ما علّمني غيرُ ربّي، وما كانت وسوسة من الشيطان بل بوحي التّفهيم من الرحمن كونها طرق الوحي هي ثلاث. تصديقاً لقول الله:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١} صدق الله العظيم [الشورى].

فأمّا البيان الحقّ لقول الله تعالى:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا} أي ما كان لبشرٍ أن يكلِّمَه الله جهرةً إلا وحياً من الربّ إلى القلب فذلك وحي بالتّفهيم، وأما البيان الحقّ لقول الله تعالى : {أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ} وذلك وحي بالتكليم، وأما قول الله تعالى: {أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم، ويقصد إرسال جبريل عليه الصلاة والسلام ليوحي إلى من يشاء من عباده بما أوحى الله إليه.

ولسوف أضرب لكم مثلاً على وحي التّفهيم من الربّ إلى القلب إلى رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام. وقال الله تعالى:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:١٥]، فهو لم يرسل الله إليه جبريل ولم يكلمه الله من وراء الحجاب وإنّما أوحى الله إليه بوحي التّفهيم إنّ الله لن يضيّعه وإنّه معه وإنَّ هذا المكر سيجعله الله في صالحه لكي يصدُقه الرؤيا بالحقّ فيعزّه الله من ملكه لدرجة أنّه سوف يذكِّرُهم بما صنعوا به في غياهب الجبّ وهم لا يشعرون أنّ الذي يكلمهم هو أخوهم يوسف. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:١٥].

أي لا يشعرون أنّه يوسف إلا حين ينبئهم فيذكرهم بما فعلوه به في الزمن القديم، وسبب استبعادهم أنّه أخوهم يوسف وذلك كونه قد صار في عزٍّ ومُلكٍ. وقال الله تعالى:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا يُوسُفُ} صدق الله العظيم [يوسف: 88-89-90].

وذلك تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:١٥]، أي لا يشعرون أنّه أخوهم يوسف إلا حين ذكَّرهم بما فعلوه به كونه قد صار في عزًّ وملكٍ، فذلك من وحي التّفهيم من الربّ إلى القلب. ولكنّ وحي التّفهيم لا بدّ له من سلطان العلم من الرحمن إذا كان يخصّ الدين، وما لم يكن فهو من وسوسة الشيطان، فاحذورا ولا تقولوا على الله ما لا تعلمون ثم يقول أحدكم إنّه وحي التّفهيم من ربّ العالمين إلى القلب ثم نقول له: {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:111].

ويا أحبتي في الله الباحثين عن الحقّ اعذروني إنْ أطلتُ عليكم البيان كون كل بيان سوف تجدون فيه موسوعةً علميةً وخذوا ما تشاءون من نقاط البيان وجادلوني فيه إن رأيتم أنّي على ضلال في النقطة الفلانيّة كوني مأمورٌ أنْ أبيّن لكم البيان الحقّ للقرآن ولذلك تجدونني أفتيكم عن المسألة ثم أزيدكم من علم البيان لتبرأ ذمتي، ولم نقل بعد إلا شيئاً قليلاً وليس ذلك مفاخرة بالعلم؛ كلا وربي، وإنّما نريد أن نعلِّمكم ما لم تكونوا تعلمون.

أفلا تشكرون الله الذي قدَّر بعث الإمام المهدي في أمّتكم؟ فكم تمنّى بعثه الأممُ من قبلكم فلم يحالفهم الحظ، أفلا تشكرون نعمة الله وفضله عليكم؟ غفر الله لكم وللإمام المهدي معكم إن ربّي غفورٌ رحيم.

وأما محمود المصري فأقول له: اللهم إن كنت تعلم أنَّ الإمام ناصر محمد اليماني مفترٍ شخصية المهديّ المنتظَر وليس هو المهديّ المنتظَر خليفة الله الحقّ من عندك، فاجعل لعنتك على الإمام ناصر محمد اليماني، وإن كان ناصر محمد اليماني هو المهديّ المنتظَر لا شكّ ولا ريب وأبو حمزة المصري يكذِّب به ويصدُّ عنه صدوداً كبيراً؛ اللهم فاغفر لأبي حمزة المصري وجميع علماء الدين والمسلمين فإنّهم لا يعلمون أنّي الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني، وأنت ربّي أرحم بعبادك من عبدك ووعدك الحقّ وأنت أرحم الراحمين.

وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين ..
أخوكم الذليل عليكم الذي يخفض لكم جناح الذل من الرحمة خليفة الله وعبده الإمام المهدي ناصر محمد اليماني .
_________________