- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
08 - ذی القعدة - 1430 هـ
27 - 10 - 2009 هـ
۵-آبان-۱۳۸۸ه.ش.
12:46 صبح
ــــــــــــــــــــــ


پاسخ به «مشبب» از آیات محکم ذکر تا تذکری باشد برای خردمندان....

اقتباس المشاركة :
بسم الله الرحمن الرحيم
وعليكم السلام أيها الإمام المهدي ورحمة الله وبركاته
امام فاضل! از پاسخ خوب و سعه صدرتان تشکر می‌کنم. ای شیخ! از پاسخت می‌بینم که نمی‌خواهی علم را برای مردم عامه مانند من منتشر سازی؛ زمانی که پاسخ شما را می‌خواندم به یاد سوره عبس و تولی افتادم. زمانی که یکی از صحابه‌های عالی‌قدر که نابینا بود آمد و می‌خواست نزد رسول صلی الله علیه و سلم علم بیاموزد و رسول عبوس شده واز او روگرداند چون با بزرگان قریش گفتگو می‌کرد و می‌خواست آنها را به سوی اسلام دعوت کند و خداوند سوره‌ای را درقرآن نازل فرمود که به حبیب محمد صلی الله علیه و سلم به علت رفتاری که با نابینا نمود؛ عتاب می‌کند.
ای امام فاضل! مورد دیگر اینکه من فرد ناشناسی نیستم و نام من مشبب عبدالله القحطانی است و بیان شما را خواندم و دوست دارم که علم ومعرفت بیشتری کسب کنم و این جز با سؤال و گفتگو کردن میسر نخواهد شد تا حق روشن شود و از آن پیروی نماییم. پس آیا مرا رد می‌‌کنی یا گفتگو با من را می‌پذیری؛ باشد که خداوند مرا به راه حق هدایت نماید.
ای امام فاضل ،کلمه «ضن» از نظر لغوی غلط است و صحیح آن «ظن» است.

امام فاضل ما! من اقرار می‌کنم که از علما نیستم ولی به دنبال حق وعلم بوده و برای همین از شما سؤال کردم و شما اهل علم هستید .

به‌جز کلمه «مثانی» ، دلیل شما از قرآن چیست که نشان دهد نمازها دو رکعتی هستند؟ چون این کلمه برای اینکه بگویی نمازها دو رکعتی هستند؛ کافی نیست.
به شما گفتم چرا کلمه «مثانی» نمی‌تواند به معنی دوبار خواندن فاتحه در یک رکعت بوده و کافی باشد و یا در هر رکعت دوبار خوانده شده و چهار رکعت یا پنج رکعت یا هرچقدر خدا بخواهد آن را بخوانیم و در هر رکعت فاتحه را دوبار با هدف دوتایی سازی بخوانیم.

ما دلیل قاطعی بجز کلمه «مثانی» می‌خواهیم که تعداد رکعات نماز را نشان دهد؛ چون این کلمه می‌تواند چند معنی داشته باشد و هر کسی آن‌طور که بخواهد آن را تفسیر کند؛ چنان‌که خداوند درکتاب خود ذکر آن را آورده و می‌فرماید:
{ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ }
معنی مثانی در این آیه چیست؟
ابن عباس رضی الله عنه در باره این آیه :{المثانی} گفته است: کتاب الله مثانی؛ یعنی امر بارها در آن تکرار شده است.
قربطی رحمة الله در تفسیر خود می‌گوید: {مثانی} داستان‌ها و موعظه‌ها و احکام در آن تکرار شده است و خواندن چند باره آن انسان را سیر نمی‌کند.

امام فاضل! چیزی که می‌خواهم بگویم این است که از شما می‌خواهیم از قرآن کریم آیه‌ای غیر از آن آیه که ذکر کرده‌ای و روشن شد که مثانی به معنای دو رکعت بودن نماز نیست؛ بیاوری و ای امام اگرهمان تفسیری که ذکر نمودی را برای کلمه مثانی بیاوری؛ من نیز همان چیزی را پیش از این گفتم؛ خواهم گفت که با این استدلال می‌توان فاتحه را در یک رکعت دوبار خواند و به یک رکعت اکتفا کرد و یا شش رکعت خوانده و در هر رکعت دوبار فاتحه را قرائت نمود و هکذا..

پس ما دلیل واضحی از قرآن کریم می‌خواهیم که نشان دهنده تعداد رکعت‌های نماز باشد.

پس گفتم امام فاضل دلیلی که به این امر دلالت دارد این فرموده خداوند تعالی است: { وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ }. شما مقصود از کلمه مثانی را دوبار خواندن فاتحه در دو رکعت نماز دانسته و این دلیل شما برای دو رکعتی بودن نماز است.

پس من می‌گویم مقصود از مثانی این است که در هر رکعت فاتحه دوبار خوانده شود با درنظر گرفتن این که یکی از معانی مثانی تکرار کردن و تکرار کردن است.

به شما گفتم معنی مثانی تکرار آن در هر رکعتی است و به این ترتیب نماز می‌تواند چهار رکعت باشد؛ مثل نماز ظهر و عصر و عشا که در هر رکعت فاتحه خوانده می‌شود و یا سه رکعت در نماز مغرب که در هر رکعت فاتحه تکرار می‌شود و یا در نماز دو رکعتی صبح که در هر رکعت فاتحه تکرار می‌شود. برای همین هنوز از شما می‌خواهیم دلیلی از قرآن بیاوری که تعداد رکعت‌های نماز را روشن و واضح کند؛ چراکه شما می‌خواهید استدلال فقط از قرآن باشد.

آن‌گاه گفتم امام فاضل؛ سؤالی دارم و به شما می‌گویم امام فاضل آیا ندانسته به خدا نسبت می‌دهید؟؟ چگونه است که حین احرام بستن الله اکبر می‌گویی و حین رکوع و تمام حرکات نمازالله اکبر می‌گویی؛ دلیل تو برای گفتن الله اکبر چیست؟؟

چرا حین احرام نگویم الله و یا حین رکوع و تمامی حرکات نماز نگویم الله و چیزی به آن اضافه نکنم؟؟

یا حین احرام بگویم الله اکبر و موقع رکوع بگویم سبحان الله و به همین ترتیب لفظ را تغییر دهم؛ دلیل قرآنی برای حالات و چگونگی به‌جا آوردن نماز کدام است؟

سپس از باران سخن گفتی و اینکه نزول آن به اراده خداوند است و این سخنی درست و پایدار است. پس می‌گویم سخن نیکویی گفتی؛ من تو را دنبال خواهم کرد تا برایم با برهان علمی روشن شود که تو مهدی هستی و قلبم با حق گشاده شود و خواهش می‌کنم مرا رد نکرده و به گفتگو با مردی ساده که به دنبال حق می‌گردد ادامه دهید؛ اگر خداوند به واسطه تو مردی را هدایت نماید؛ این برایت از داشتن شتری قرمز بهتر است [اشاره به حدیثی از رسول الله صلى الله عليه وسلم لأن يهدي الله بك رجلا واحداً خير لك من حمر النعم] . ای مهدی! خداوند قلبت را نورانی کند و تو را از اهالی حق قرار دهد و باز از سعه صدرت و پذیرفتن اینکه به یک حق‌جو پاسخ دهی از شما تشکر می‌کنم و امیدوارم مرا رد نکرده و مرا به سوی حق راهنمایی کنی.والسلام عليكم ورحمة الله

انتهى الاقتباس
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..

ای مشبب! من می‌دانم شما از علمای امت هستید نه ازعامه مسلمانان، اما با کمال تأسف از کسانی هستید که ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند. آنچه که باعث ناراحتی من می‌شود جدال تو با من نیست، چون قادر هستم از آیات محکم قرآن برایت برهانی بیاورم که تو را به صورت شایسته‌ای خاموش سازد؛ اما من پیش از این فتوا داده بودم که سزاوار نیست گفت‌وگو بر سر بیان نماز با فردی ناشناس صورت گیرد. بلکه فرد باید از علما و خطبای منابر باشد که حداقل در میان اهالی محل، شناخته شده باشد و یا از مفتیان کشور باشد که بین مردم کشورش شناخته شده باشد؛ چرا که بیان درمورد نمازمانند سایر بیانات نیست چون نماز دومین رکن بعد از شهادت به وحدانیت خداوند است و همچنین رکنی است که تا جان به گلو نرسیده؛ ساقط نمی‌شود در حالی‌که رکن روزه در برخی مواقع مثل سفر یا بیماری به وقت دیگری موکول می‌شود یا رکن زکات تنها برای ثروتمندان واجب است و از فقرا و مساکین ساقط است و همین‌طور رکن حج از گردن کسانی که نمی‌توانند راهی برای به‌جا آوردن آن بیابند؛ ساقط می‌شود. ولی رکن نماز هیچ‌وقت ساقط نمی‌شود نه در راحتی و نه در سفر و نه در بیماری، تنها فرق کرده و آسان‌تر می‌شود ولی تا زمانی که فرد زنده است واجب است و ساقط نمی‌شود.
اما درمورد بیان کلمه «مثانی» در این فرموده خداوند تعالی:
{ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۲۳﴾}صدق الله العظيم [الزمر]
و خداوند به شما فتوا می‌دهد که در کتاب خداوند آیاتی از دو صنف وجود دارد، آیات محکم و متشابه. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾ }
صدق الله العظيم [آل عمران]

لذا در کتاب دو قسم [ آیات] وجود دارد، یک قسمت محکمات و یک قسمت متشابه است که از نظر لفظ شبیه محکمات است ولی در بیان متفاوت است. دراین مورد برایتان مثالی می‌آورم؛ آنچه که در پی می‌آید از قسمت محکمات است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۲۹﴾ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾ }صدق الله العظيم [النساء]

و این از بخش متشابه است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ }صدق الله العظيم [البقرة:۵۴]

و قرآن « مثانی» است یعنی حاوی دو قسم است : محکم و متشابه، و اگر محکمات را رها کرده و به دنبال متشابه بیفتید؛ به شدت گمراه خواهید شد. چون با وجود شباهت لفظی در ظاهر با محکمات اختلاف دارد و تأویل آن نیز با ظاهرش تفاوت دارد؛ اما اگر از ظاهر متشابه آن پیروی نمایید از راه درست گمراه می‌شوید. خداوند مهدی منتظر را به بیان آیات محکم وآیات متشابه محیط نموده است و ما همچنان با محکمات آن برایتان حجت حق می‌آوریم. برادر گرامی براستی که «المثانی» به معنای دوتاست و قرآن به عربی مبین است. مثل این فرموده خداوند تعالی:
{ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۴۶﴾ }صدق الله العظيم [سبأ]

«مثنی» یعنی دوتا و «فرادی» یعنی یکی. و خداوند تعالی می‌فرماید:
{ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً }صدق الله العظيم [النساء:۳]

{ مَثْنَى } دوتا { وَثُلَاثَ } سه تا، { وَرُبَاعَ } چهارتا.
ولی مکارمه [یکی از فرقه‌های اسلامی] که از ظن پیروی می‌کنند، می‌گویند مقصود از «المثنی» چهار و مقصود از«الثلاث» شش و مقصود از «الرباع» هشت است و با هشت زن آزاد ازدواج می‌کنند؛ خدا آنان را بکشد که به خداوند افترا زده و با پیروی از ظن؛ ندانسته به پروردگار نسبت می‌دهند درحالی‌که ظن، کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند و خود و امتشان را به گمراهی می‌کشانند و بار گناه خود و امتشان را بر دوش می‌کشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا يَزِرُونَ ﴿۲۵﴾ }
صدق الله العظيم [النحل]

پس برحذر باش! برحذر باش تا برای ذکر [قرآن] بدون داشتن علم از جانب خداوند، بیانی نیاوری؛ و آیا علتی جز پیروی از گمان که احتمال درست یا خطا بودن در آن است؛ باعث گمراهی امت اسلام از راه درست شده است؟ ولی معجزه کتاب در این است که هر عالمی که با ظن و گمان فتوا دهد، نمی‌تواند به حق فتوا دهد تا اینکه فقط سخنی بگوید که مطمئن است که حقی است از جانب خداوند .و اما سؤالت که گفته‌ای:
اقتباس المشاركة :
آن‌گاه گفتم امام فاضل! سؤالی دارم و به شما می‌گویم امام فاضل آیا ندانسته به خدا نسبت می‌دهید؟؟ چگونه است که حین احرام بستن الله اکبر می‌گویی و حین رکوع و تمام حرکات نمازالله اکبر می‌گویی؛ دلیل تو برای گفتن الله اکبر چیست؟؟ چرا حین احرام نگویم الله و یا حین رکوع و تمامی حرکات نماز نگویم الله و چیزی به آن اضافه نکنم؟ یا حین احرام بگویم الله اکبر و موقع رکوع بگویم سبحان الله و به همین ترتیب لفظ را تغییر دهم؛ دلیل قرآنی برای حالات وچگونگی بجای آوردن نماز کدام است؟
انتهى الاقتباس
با دلیلی قانع کننده و قاطع پاسخت را می‌دهیم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۱۰﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا﴿۱۱۱﴾ }صدق الله العظيم [الإسراء]
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ وَاللهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿۴۵﴾}
صدق الله العظيم [العنكبوت]

و ما کیفیت به‌جا آوردن نماز را هنوز بیان نکرده‌ایم. ای مشبب! تفصیل نماز در حضر [آرامش = غیر سفر] را از آیات محکم کتاب خواهیم آورد و فتوای ما سخنی صواب خواهد بود نه کلامی از روی ظن؛ بلکه سخنی قاطع که قول الفصل است نه هزل و ما صادقیم.
ای مشبب! چگونه درباره من فتوا داده‌ای که من ندانسته به خداوند نسبت می‌دهم درحالی‌که هنوز از تکبیر سؤال نکرده‌ای و من نیز برهانی از آیات محکم ذکر نیاورده‌ام؟ برادر گرامی! حق نباید از امیال شما تبعیت نماید، اگر یکی از علمای امت هستی، نام حقیقی وعکست را بیاور و من قادر به خاموش ساختن تو هستم. پیش از این هم فتوا داده‌ایم درباره این موضوع [نماز] با افراد ناشناس گفتگو نخواهیم کرد. البته تو حق داری پیرامون سایر موضوعات به صورت ناشناس با ما گفتگو کنی؛ اما درموضوعاتی غیر از نماز.
وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين.
مُفتي البشر المهدي المنتظر الإمام ناصر محمد اليماني.

ــــــــــــــــــــــ

اقتباس المشاركة 47655 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )


- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
08 - 11 - 1430 هـ
27 - 10 - 2009 مـ
12:46 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ



الرد على ( مُشبب ) من مُحكم الكتاب ليتذكّر أولو الألباب
..



اقتباس المشاركة :
بسم الله الرحمن الرحيم
وعليكم السلام أيها الإمام المهدي ورحمة الله وبركاته
أشكرك على حسن ردك وسعة صدرك أيها الإمام الفاضل
أراك قلت يا إمام في ردك علي
أراك ياشيخ لا تريد نشر العلم للعامة من الناس أمثالي وقد تذكرت ُ وأنا أقرأ ردك سورة عبس وتولى عندما جاء الصحابي الجليل الأعمى يريد أن يتعلم من الرسول صلى الله عليه وسلم فعبس الرسول وتولى عنه لأنه كان يجادل كبار قريش ويريد دعوتهم للإسلام فأنزل الله سورة تتلى في القرآن عتابا ً للحبيب محمد صلى الله عليه وسلم لما فعله صلى الله عليه وسلم مع الأعمى
الأمر الآخر يا إمامنا الفاضل أنا لست بمجهول واسمي مشبب بن عبدالله القحطاني وقرأت بيانك فأحببت الإستزادة من العلم والمعرفة وهي لا تكون إلا بالسؤال والنقاش حتى يتبين الحق ونتبعه فهل ستردني أم تقبل الحوار معي لعل الله يهديني لطريق الحق
ثم قلت ياإمامنا الفاضل
تنبيه كلمة بالضن لغويا ً خاطئة والصحيح هو بالظن
إمامنا الفاضل أقر بأني لست بعالم ولكني باحث عن الحق والعلم ولذلك سألتك وأنت من أهل العلم
ماهو دليلك من القرآن على أن الصلوات ركعتين غير كلمة مثاني لأن هذه الكلمة ليست دليلا ً كافيا ً لأن تقول الصلاة ركعتين
فقد قلت لك فلماذا لا تكون كلمة مثاني تعني أن تقرأ الفاتحة مرتين في الركعة الواحدة وكفى أو تقرأ في كل ركعة مرتين ونصلي أربع ركعات أو خمس أو ماشاء الله أن نصلي وفي كل ركعة نقرأ الفاتحة ركعتين بالتثنية
فنحن نريد دليلا ً قاطعا ً يبين لنا عدد الركعات غير كلمة مثاني التي قد يكون لها عدة معاني ويفسرها كل شخص بما يريد
كما أن الله ذكر في كتابه الكريم فقال تعالى
{ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ }
فما معنى مثاني في هذه الآية؟؟
قال ابن عباس رضي الله عنه في هذه الآية : { مثاني } قال : كتاب الله مثاني ، ثنى فيه الأمر مرارا .
وقال القرطبي في تفسيره رحمه الله
{ مَثَانِيَ } تُثَنَّى فِيهِ الْقَصَص وَالْمَوَاعِظ وَالْأَحْكَام وَثَنَّى لِلتِّلَاوَةِ فَلَا يُمَلُّ .
فمن هذا أقول يا إمامنا الفاضل طالبين منك بيان عدد الركعات من القرآن الكريم في غير الآية التي ذكرت فقد بينت أن مثاني لا تعني أن الصلاة ركعتين بل لو أخذت تفسير كلمة مثاني بمثل ماذكرت يا إمام لقلت لك مثل ما ذكرت سابقا ً سأثني الفاتحة في الركعة الواحدة مرتين وأكتفي بركعة واحدة أو أصلي ست ركعات وأثني في كل ركعة الفاتحة مرتين وهكذا
فنحن نريد دليلا ً واضحا ً يبين عدد الركعات من القرآن الكريم.
ثم قلت يافضيلة الإمام
من الدليل الذي تستدل به وهو قول الله تعالى
{ وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ }
فكما أن فضيلتك جعلت كلمة المثاني قراءة الفاتحة مرتين في ركعتين بحيث نقرأ في كل ركعة الفاتحة وهذا هو دليلك على أن الصلاة ركعتين
فأقول أنا أن المثاني هي أن أقرأ الفاتحة في الركعة الواحدة مرتين لمعنى التثنية من كلمة مثاني فالمثاني ما ثُنِّيَ مرة بعد مرة،
وقد أقول لك إن معنى المثاني هو إعادتها في كل ركعة فتكون الصلاة إما أربع ركعات كالظهر والعصر والعشاء يقرأ بالفاتحة فيها في كل ركعة أو ثلاث ركعات كالمغرب يقرأ بالفاتحة في كل ركعة أو ركعتين كالفجر ويقرأ بالفاتحة في كل ركعة
لذلك لا زلت أطلب بدليل من القرآن يبين ويوضح عدد الركعات بما أنك تريد أن يكون الإستدلال فقط من القرآن.
ثم قلت ياإمامنا الفاضل
وهنا أوجه سؤالا ً وأقول لك يافضيلة الإمام هل تقول على الله بغير علم؟؟
كيف تقول الله أكبر عند الإحرام والله أكبر عند الركوع وفي جميع حركات الصلاة فماهو دليلك على قول الله أكبر ؟؟
لماذا لا أقول الله عند الإحرام والله عند الركوع وفي جميع حركات الصلاة بدون أي إضافة؟؟
أو أقول الله أكبر عند الإحرام وسبحان الله عند الركوع وهكذا أغير في اللفظ
فماهو الدليل من القرآن على صفة الصلاة وكيفيتها؟
ثم تكلمت عن الغيث وأن سببه بمشئة الله الإستقامة وأجدت في هذا الكلام
ثم قلت
أحسنت القول وسأظل متابعا ً معك إلا أن يتبين بالبرهان العلمي أنك المهدي وينشرح صدري للحق
وأتمنى أن لاتردني وتتابع حوارك مع رجل بسيط يبحث عن الحق فلإن يهدي الله بك رجلا ً واحدا ً خير لك من حمر النعم
أنار الله قلبك يا مهدي وجعلك من أهل الحق
كما أشكرك على سعة صدرك وقبولك الرد على باحثٍ عن الحق وأتمنى أن لا تردني وتدلني على الحق.
والسلام عليكم ورحمة الله
انتهى الاقتباس

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..

ويا مُشبّب، إنّي أعلمُ أنّك من العُلماء ولست من عامة المُسلمين، ولكن للأسف إنّك من الذين يقولون على الله ما لا يعلمون، والذي زعّلني منك ليس جدالك وذلك لأنّي على أن آتيك بالبُرهان من مُحكم القرآن لقديرٌ وعلى إلجامك بالحقّ لجديرٌ، ولكنّي قد أفتيتُ مُسبقاً أنّ الحوار في بيان الصلاة لا ينبغي أن يكون مع شخصياتٍ مجهولةٍ؛ بل عُلماء من خُطباء المنابر، فأضعف الإيمان أنهم يعرفهم أهلُ قريتهم، أو مُفتي الديار حتماً يكون مشهوراً بين مواطني دولته نظراً لأنّ بيان الصلاة ليس كمثل البيانات الأخرى بل هو الركن الثاني من بعد شهادة التوحيد، وهو الركن الذي لن يُرفع أبداً عن المؤمنين حتى تبلغ الروح الحلقوم، وذلك لأنّ رُكن الصيام يرفع إلى أيامٍ أُخَر في المرض والسفر، وكذلك رُكن الزكاة تُرفع عن الفقراء والمساكين فتكون فرضاً على الأغنياء، وكذلك ركن الحجّ يُرفع عن الذي لا يستطيع إليه سبيلاً، وأما رُكن الصلاة فلا تُرفع لا في حضرٍ ولا في سفرٍ ولا في مرضٍ ولكنّها تختلف فتُخفف فقط، ولكنها لا تُرفع أبداً ما دُمت حياً.

أما بالنسبة لبيان كلمة مثاني في قول الله تعالى:
{اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ} صدق الله العظيم [الزمر:23].

وأفتاكم الله تعالى أنّ الكتاب تتكون آياته من صنفين اثنين مُحكم ومُتشابه. تصديقاً لقول الله تعالى:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].

إذاً الكتاب يتكون من قسمين: قسمٌ مُحكمٌ وقسمٌ مُتشابهٌ وذلك لأنّه يتشابه مع المُحكم في اللفظ ويختلف في البيان، وآتيك على ذلك مثلاً، فما يلي من القسم المُحكم. قال الله تعالى:
{وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿29﴾ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرًا ﴿30﴾} صدق الله العظيم [النساء].

وما يلي من القسم المُتشابه، وقال الله تعالى:
{فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ} صدق الله العظيم [البقرة:54].

والقرآن مثاني (مُحكم ومُتشابه)، فإن تركتم المُحكم واتَّبعتم المُتشابه ضللتم ضلالاً بعيداً لأنّ المُتشابه يختلف مع المحكم في ظاهره برغم التشابه اللفظي ويختلف في تأويله عن ظاهره، ولكنّكم إذا اتَّبعتم ظاهر المُتشابه ضللتم عن سواء السبيل وذلك لأنّ تأويله يختلف عن ظاهره، وأحاط الله المهديّ المنتظَر بيان محكمه وبيان مُتشابهه، ولا أزال أحاجِجكم بمحكمه حتى أقيم الحجّة عليكم بالحقّ.

ويا أخي الكريم إنّما
المثاني هو المَثنى قُرآنٌ عربيٌّ مُبينٌ. كمثال قول الله تعالى: {قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ} صدق الله العظيم [سبأ:46].

فالمثنى اثنين والفُرادى واحد. وقال الله تعالى:
{فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً} صدق الله العظيم [النساء:3]؛ {مَثْنَى} اثنتين، {وَثُلَاثَ} ثلاث، {وَرُبَاعَ} أربع.

ولكن (المكارمة) الذين يتّبعون الظنّ قالوا إنّ المثنى يقصد بها أربعة والثلاث يقصد بها ستة والرباع يقصد بها ثمانية، فيتزوجون ثمانٍ من الحُرات! قاتلهم الله أنَّى يؤفكون الذين يقولون على الله ما لا يعلمون باتّباع الظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً فضلّوا أنفسهم وأضلّوا أمّتهم فيحملون وزر أنفسهم ووزر أمّتهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
{لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا يَزِرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:25].

فالحذر الحذر من بيان الذِّكر بغير علمٍ من الله، وهل سبب أنّ أمّة الإسلام قد ضلّت عن سواء السبيل إلا بسبب اتّباع الظنّ الذي يحتمل الصح ويحتمل الخطأ؟ ولكنّ معجزة في الكتاب أنّ أيّ عالِمٍ يقول على الله بالظنّ لا ينبغي له أن ينطق بالحقّ حتى لا يقول على الله إلا ما يعلم إنّه الحقّ من عند الله.

وأما سؤالك الذي قلت لي فيه ما يلي:

اقتباس المشاركة :
( وهنا أوجه سؤالاً وأقول لك يا فضيلة الإمام هل تقول على الله بغير علم؟ كيف تقول الله أكبر عند الإحرام والله أكبر عند الركوع وفي جميع حركات الصلاة فما هو دليلك على قول الله أكبر؟ لماذا لا أقول الله عند الإحرام والله عند الركوع وفي جميع حركات الصلاة بدون أي إضافة؟ أو أقول الله أكبر عند الإحرام وسبحان الله عند الركوع وهكذا أغير في اللفظ . فما هو الدليل من القرآن على صفة الصلاة وكيفيتها؟ )
انتهى الاقتباس
ومن ثم أردّ عليك بالدليل القاطع المُقنع. قال الله تعالى: {وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ﴿110﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا﴿111﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

وتصديقاً لقول الله تعالى:
{اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ وَاللهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ} صدق الله العظيم [العنكبوت:45].

ولم نفصّل بعد كيفية الصلاة، وسوف يكون التفصيل في صلاة الحضر يا مُشبب من مُحكم الكتاب، وأفتيكم بالقول الصواب وليس القول بالظنّ بل القول الفصل وما هو بالهزل، وإنا لصادقون. فكيف تفتي يا مُشبب أنّي أقول على الله ما لا أعلم من قبل أن تسأل عن التكبير فآتيك بالبرهان من مُحكم الذِّكر؟

ويا أخي الكريم، ما كان للحقّ أن يتّبع أهواءكم! فإن كنتَ أحد علماء الأمّة فأظهر اسمك الحقّ وصورتك وإنّي على إلجامك بالحقّ لقدير، وسبقت فتوانا لا أريد الحوار في هذا البيان مع شخصياتٍ مجهولةٍ ولك الحقّ أن تحاورنا وأنت مجهول الهويّة ولكن في بيانٍ غير بيان الصلاة.

وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.
مُفتي البشر المهديّ المنتظَر الإمام؛ ناصر محمد اليماني.
__________________